پنجشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۳ , 28 Mar 2024
جالب است ۰
انسجام در حوزه آی تی با وجود سرعت پیشرفت در آی‌تی و در اقتصاد کشور، کار گروهی و مشارکت بالا را در نظام صنفی می‌طلبد که چنین فرهنگی در این بخش چندان رایج نبوده است.

انسجام در حوزه آی تی با وجود سرعت پیشرفت در آی‌تی و در اقتصاد کشور، کار گروهی و مشارکت بالا را در نظام صنفی می‌طلبد که چنین فرهنگی در این بخش چندان رایج نبوده است.

به گزارش افتانا (پایگاه خبری امنیت فناوری اطلاعات)، اینکه شما به بیمارستانی بروید و به‌جای آقای دکتر، سراغ آقای مهندس را به‌عنوان مدیرعامل بیمارستان بگیرید، تجربه‌ای خوشایند برای مهندسان است! مهندس حسین سرکانی را به‌عنوان یکی از قدیمی‌های صنف آی‌تی و در این مقام ملاقات کردیم. بعد از گپ و گفت اولیه، با خنده می‌گوید که مگر قرار است همه پزشکان، مدیران موفقی هم باشند؟ و اساساً مدیریت چیزی است و دانش و تخصص پزشکی چیزی دیگر. تأکید دارد که باید مدیریت را از تخصص جدا کرد و این موضوعی است که اتفاقاً صنف آی‌تی هم به آن نیازمند است. آسیب‌شناسی وی را از سازمان نظام صنفی بخوانید.

جنس دغدغه‌های شما در آی‌تـــی چیست؟ و این‌ها در بستری مانند سازمان نظام صنفی رایانه‌ای چگونه معنا پیدا می‌کنند؟ 

برای پاسخ دادن به این سؤال، باید چندین سال به عقب برگردم و تاریخچه‌ای را برایتان بازگو کنم.
آخرین پست مدیریتی من در دولت،‌ مدیرکل رایانه ریاست جمهوری در سال ۷۱ بود. پس‌ازآن به این نتیجه رسیدم که خارج از جایگاه مدیریتی در ساختار نظام، کارآمدی بیشتری در خدمت به حاکمیت دارم. به دنبال این امر با همکاری پنج‌تن از دوستان، شرکتی تأسیس کردیم و من برای اولین بار به‌عنوان سهام‌دار در این شرکت حضور یافتم. یکی از دغدغه‌های آن زمان من تغییراتی بود که هر مدیری در زمان جایگزینی انجام می‌دهد، درواقع حتی ممکن است مقررات مدیر پیش از خود را کاملاً از میان بردارد و در برخی موارد شاید قوانینی به‌مراتب بدتر را جایگزین آن کند. 

در حقیقت دغدغه من این بود که چگونه می‌توان از این تغییرات گسترده جلوگیری کرد. پاسخ این بود که باید سازمان مکانیزه شود. به‌عنوان‌مثال، یکی از افتخارات ما این است که فروش بلیت قطار در کشور را مکانیزه کرده‌ایم. 

سیستم رجا، اولین تجربه‌ی ما بود و تلفنبانک بانک صادرات نیز همین‌طور. 

در امکان‌سنجی سال ۷۲، فضا دقیقاً این‌گونه بود: در یکی از جنوبی‌ترین خیابان‌های پایتخت در آن زمان یعنی خیابان گمرک، بلیت قطار فروخته می‌شد. گزارش‌های آن موجود است که در صف خرید بلیت، گوشواره از گوش خانم‌ها می‌دزدیدند. 

مردم زیرانداز می‌آوردند و در راه‌آهن می‌خوابیدند. مسافر مشهد باید نهایت حقارت و خفت را تحمل می‌کرد تا با قطار بتواند به زیارت برود. ما حساب کردیم که مثلاً اگر یک نفر بخواهد از اهواز به مشهد برود، نه‌تنها نمی‌داند حرکت قطار تهران-مشهد چه ساعتی است، حتی نمی‌داند قطار اهواز-تهران چه ساعتی است، بنابراین ناچار است زیرانداز و چراغ خوراک‌پزی و این‌ها را نیز با خود بیاورد و گوشه راه‌آهن بنشیند تا بالاخره با قطار مشهد برود زیارت. نه آمدورفتش مشخص بود، نه بلیت‌اش و نه حتی تعداد و روزش. 

ما این طرح را به‌عنوان دغدغه برای مدیرعامل راه‌آهن مطرح کردیم که همان ابتدای کار نپذیرفتند که چنین پروژه مکانیزاسیونی را به یک شرکت ایرانی بدهند و به دلیل پایین بودن تجربه کاری شرکت‌های ایرانی در نظر داشتند کار را با شرکت‌های انگلیسی پیش ببرند. 

ما تقاضا کردیم که سه ماه زمان بدهند. ما نیز در این مدت روی تنها بستر اطلاع‌رسانی که در کشور داشتیم (شارع) که آن‌هم کار خودمان بود، برنامه بخش خرید بلیت آنلاین را نوشتیم و برای مدیرعامل وقت یک نمونه بلیت خریدیم که ایشان به توانایی ما باور پیدا کنند. ما با این اقدام اولاً هرگونه حرکت روبه عقب در رجا را متوقف کردیم و در ثانی مدیران بعدی باید از این مرحله به بعد را یا ادامه و ارتقا می‌دادند یا در همان مرحله متوقف می‌ماندند. ما در نظام صنفی مدت‌هاست که در مقاطعی هم شاهد پیشرفت و هم پس‌رفت بودیم. به‌گونه‌ای که بعدازاین همه‌سال اگر نگویم پس‌رفت کردیم حداکثر در نقطه صفر باقی‌مانده‌ایم. درحالی‌که توقع از صنف ما نه‌تنها پیشرفت است که سرعت و پیشتازی و نمونه بودن برای سایر صنوف حداقل انتظار از آن است.

شما در حوزه‌ی اجرا، فرایند عملیاتی‌تان را از حوزه‌ی آی‌تی به بیمارستان منتقل کرده‌اید. اما اصلی‌ترین دارایی شما که توانستید در بیمارستان موفق باشید، دقیقاً همان دوره فعالیت شما در بخش فناوری اطلاعات است. با این وصف شما چرا این تجربه شما درجایی مانند سازمان نصر به کار گرفته نمی‌شود؟ 

درواقع احساس کردم فضای کار به آن شکلی که بایدوشاید وجود ندارد. ممکن است پول باشد اما همه‌چیز پول نیست. اساساً بیست‌وسه سال فعالیت در هر حوزه‌ای فرد را باتجربه و کارآزموده می‌کند. من نیز فوت کوزه‌گری صنف‌ام را بعدازاین سال‌های فعالیت اقتصادی و فنی آموخته‌ام. این‌که فردی تجربیات مدیریتی‌اش را از یکجا بگیرد و بخواهد درجایی دیگر صرف کند، سخت است. نه اینکه اشتباه باشد، اما توقع آن است که افراد، در همان حوزه، تجربیات خود را به کار ببندند. پس بهتر این بود که من انرژی و توانم را در صنف خودم بگذارم. اما گاهی احساس بی‌هویتی می‌کردم. احساس من این بود که ممکن است همکاران ما در محدوده فعالیت شرکت خود موفق می‌شدند اما در حوزه کلان غالباً در خلأ بودند و تنها. از طرفی سرعت پیشرفت در آی‌تی و در اقتصاد کشور اقتضا کار گروهی را می‌طلبید که به‌هیچ‌وجه این فرهنگ جز در معدودی از همکاران در اکثر شرکت‌های عضو هیئت‌مدیره نبود.

درست به این می‌ماند که بهترین دانشجویان ما پس از فارغ‌التحصیلی مهاجرت می‌کنند و جای دیگری ثمره‌ی تحصیلاتشان را می‌بینند. البته شما از کشور خارج نشدید اما از صنف و صنعت خودتان مهاجرت کرده‌اید. 

دقیقاً. اگر امکان این بود که بتوانم خارج از ارتباطات به‌زعم من، نامناسب صنفمان عمل کنم (...) بگذریم. اجازه دهید موضوع طنزی را تعریف کنم. 

یک روز در پرواز مالزی کنار دوستی نشسته بودم. پرسید چه‌کاره‌ای؟ بادی در غبغب انداختم و گفتم در حوزه‌ی آی‌تی هستم. گفت آی‌تی یعنی چی؟ گفتم کامپیوتر. گفت خب؟ چه‌کار می‌کنید یعنی؟ گفتم یعنی ما از آن سر دنیا ال‌سی باز می‌کنیم و بعد می‌آییم اینجا و کالا را می‌فروشیم و بعد خدمات پس از فروش داریم و این‌ها. گفت چند درصد سود می‌کنید؟ گفتم چهار پنج درصد. گفت چرا؟ گفتم چون دست زیاد است، رقابت است، فشار بازار است و .... خنده‌ای کرد و گفت که داری وقتت را تلف می‌کنی!! گفتم حاجی شما چه‌کاره‌اید؟ گفت گوشت و برنج می‌خرم شش‌ماهه چک می‌دهم، غذا می‌پزم و مشتری می‌آید می‌خورد. دو نفر می‌ایستند پشت دخل و به هم تعارف می‌کنند که من حساب می‌کنم و آن‌یکی اصرار می‌کند که نه من حساب می‌کنم! حالا این صنف است شما دارید؟! نه خریدتان خوب است و نه فروشتان و نه سودتان!
 
واقعیت هم همین است که این اسم صنف و حرفه ما خیلی دهان‌پرکن است، از دور دل می‌برد و از نزدیک زهره. 

این صنف صدها هزار آدم تحصیل‌کرده دارد، قدرت دارد، کدام صنف را پیدا می‌کنید که حتی معمولی‌ترین فعالانش حداقل یک سفر خارجی رفته باشند، دانش و تخصص داشته باشند، دنیادیده باشند؟ کدام‌شان را می‌بینید که دسترسی به اینترنتشان بالای ۹۵ درصد باشد. اما حیف که این‌همه پتانسیل و توان بالقوه و بالفعل استفاده نمی‌کنیم و حتی به نظر من این نعمت‌ها را اسراف می‌کنیم.

پس چرا با این صنف با پتانسیل و ظرفیت قانونی و فیزیکی و دانش، این‌قدر دچار مشکل هستیم؟ 

یکی از دلایل این است که انسجام نداریم، کارِ گروهی‌مان ضعیف است. دلیل این امر می‌تواند کوته‌نظری‌ها و یا ترجیح منافع شخصی به منافع عمومی باشد. 

بخشی نیز مربوط به جوان بودن صنف است. منطق، استدلال، ادبیات و مشارکت‌های صنف ما جدی پنداشته نمی‌شود و ما به بلوغ نرسیده‌ایم.

خوب اصناف دیگری هم هستند که ممکن است در برهه‌هایی از زمان دچار مشکلاتی این‌چنین بشوند. اما عموماً دوباره خودشان را بازیابی می‌کنند. شما گفتید باید کاری کنیم که روحی در کار دمیده شود که با آمدن و رفتن آدم‌ها، کار مضمحل نشود. چرا این روح در صنف ما وجود ندارد؟ 

چون این روح اساساً ایجاد نشد، نطفه‌اش بسته نشد که بخواهد کار کند. صنف ما بد شروع کرد. البته چاره‌ای هم نداشتند. در حالت خوش‌بینانه می‌شود گفت به‌ضرورت و به‌اجبار خشت اول کج نهاده شد اما به‌هرحال قرار نیست که تا ابد کج بالا برویم.

ابعاد و اندازه کلی حوزه‌ی آی‌تی المان‌های بسیار مهمی دارد؛ مثلاً حکم ریاست صنف آن را رییس‌جمهور می‌دهد، مقام معظم رهبری تنها سه شورای عالی تصویب کرده که یکی از آن‌ها در حوزه‌ی آی‌تی است. همه‌چیز برای این‌که این حوزه اصلی‌ترین حوزه‌ی کاری کشور شود، مهیاست اما همواره در حاشیه‌ها مانده است. چگونه این مسئله حل خواهد شد؟ بعضی معتقدند که ما اساساً نیازی به نظام صنفی نداریم. 

ببینید در این‌که به سازمان صنفی نیازمندیم شکی نیست. به‌هرحال این سازمان گویی فرزند ماست و نمی‌توان رهایش کرد. باید کسانی که دلسوزند را فراخواند. باید از نظام صنفی خواست تا کمیته‌ی احیا تشکیل دهد، جلسه بگذارد، سمینار بگذارد و در مورد این موضوع بحث و تبادل‌نظر صورت گیرد و راهکار ارائه شود. 

ما باید برای سازمان صنفی‌مان مشاور پیدا کنیم. بپذیریم که بیماریم و نواقصی داریم که باید برطرف شوند. نظام صنفی ریشه‌ی ماست، ما به ریشه‌مان نیاز داریم. اما باید با هم‌رأیی کاری منطقی صورت دهیم. باید از درون و بیرون صنف به دنبال آدم‌های پای کار باشیم. یکی از اشکالات نیز همین است که صنف ما از بیرون خودمان کسی را نمی‌پذیرد و توان آدم‌های داخل صنف هم محدود است. ما در صنف باید ضمن آنکه مشارکت عام را بطلبیم و درخواست کنیم، باید افرادی که دوران آزمون و خطایشان را گذرانده باشند و خیلی به دنبال منافع کوتاه‌مدت نباشند، را در رأس بگذاریم. باید از ترکیب نیروهای جوان و پرانرژی با نیروهای باتجربه و کارکشته استفاده کنیم تا به حداکثر هم‌افزایی برسیم. 

هر زمان که توانستیم همه نیروهای خاموش و یا افرادی که هیچ‌گاه نسبت به سرنوشت نظام صنفی حساسیت نشان نمی‌دهند را گرد هم بیاوریم و همه را فعال کنیم، می‌توانیم به خود ببالیم که صنفی فرهیخته و تأثیرگذار در کشور هستیم.

منبع: ماهنامه دیده بان فناوری- شماره اول

کد مطلب : 9503
https://aftana.ir/vdci.ua3ct1awpbc2t.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی