ما نمیدانیم که شرکتهای بزرگی مثل فیسبوک چه اطلاعاتی از ما میدانند، اما میدانیم که این شرکتها چیزهای بسیاری را میدانند و بخش اعظمی از زندگی دیجیتال ما را نیز کنترل میکنند.
منبع : تابناک
ما نمیدانیم که شرکتهای بزرگی مثل فیسبوک چه اطلاعاتی از ما میدانند، اما میدانیم که این شرکتها چیزهای بسیاری را میدانند و بخش اعظمی از زندگی دیجیتال ما را نیز کنترل میکنند.
به گزارش افتانا (پایگاه خبری امنیت فناوری اطلاعات)، فیسبوک حواشی و مشکلات بیپایانی دارد. هر روز هم به این حواشی و مشکلات اضافه میشود. جدیدترین حاشیه این غول تکنولوژی نیز بهتازگی ایجاد شدهاست. یکی از پستهای منتشر شده در سایت فیسبوک که حاوی مطلبی در رابطه با مارک زاکربرگ بوده، پاک شده و پس از چند ساعت دوباره در دسترس قرار گرفتهاست.
این پست شاید در ابتدا بیاهمیت و بیارزش باشد، اما با توجه به سابقه ناخوشایند فیسبوک در حفظ اطلاعات شخصی کاربران، میتوان تصور کرد که شاید فیسبوک علاقهای به نشر مطالبی که مربوط به زاکربرگ میشود ندارد. البته میتوان این موضوع را به خطای انسانی ناظران سایت نیز نسبت داد، ولی با توجه به شرارت فیسبوک، شاید گزینه اول احتمال بیشتری داشتهباشد.
با این حال اگر پست شما دچار این مشکل شد، باید چگونه شکایت خود را به گوش این کمپانی برسانید؟ مشکل اینجاست که فیسبوک هم مانند دیگر کمپانیهای بزرگ حوزه تکنولوژی، خط مستقیمی برای تماسهای تلفنی ندارد و اگر قصد شکایت از این کمپانی را داشتهباشید باید ژورنالیست، سلبریتی یا فرد بانفوذی باشید که بتوانید مشکلاتتان را شخصا پیگیری و حلوفصل کنید. در غیر این صورت باید ساعتها سروکله زدن با انواع و اقسام بات و چت آنلاین و درنهایت درماندگی را به جان بخرید.
به همین دلیل، دو راه پیش پای شما قرار میگیرد. یا مجبور میشوید که به این سیستم اعتماد کنید (پیشنهاد میکنیم شما هم مانند ۶۱ درصد جمعیت آمریکا به فیسبوک اعتماد نکنید) یا اینکه برای خود دلایلی بیاورید و سعی کنید خود را توجیه کنید. اگر در دسته اول جای دارید، کار خاصی نیاز نیست انجام دهید و به همین صورت از فیسبوک استفاده کنید. اما اگر در دسته دوم جای میگیرید، بگذارید داستانی ترسناکتر را برای شما تعریف کنیم.
در سال ۲۰۱۶ عدهای مدعی شدند که فیسبوک با خواندن متون تکستها و گوش دادن به گفتوگوهای خصوصی شما و دوستانتان، تبلیغات مربوط به موضوع بحثتان را به شما نشان خواهد داد. یعنی کافی است راجع به خریدن «کفگیر» صحبت کنید، سری بعدی که به صفحه اصلی اکانتان سری بزنید، تبلیغی مربوط به خریدن «کفگیر» با نازلترین قیمت برایتان به نمایش در خواهد آمد.
فیسبوک این موضوع را از اساس رد کرد و شواهد صوتی هم که از این ماجرا در دسترس بود، نتوانست چیزی را ثابت کند. با این حال، این اتفاق افتادهاست و همچنان نیز ممکن است شما ترغیب به خریدن «کفگیر» بشوید. ولی چگونه این اتفاق میافتد؟ جواب آن «اطلاعات» است.
این اطلاعات توسط شما و خانواده شما در اختیار فیسبوک قرار میگیرد. این اتفاق میتواند آنقدر شرورانه صورت بگیرد که منجر به شناخت عمیق فیسبوک از شما و علایقتان شود و درنهایت با توجه به این شناخت، تبلیغ مربوط به سلایق و علایق شما (کفگیر) برایتان نمایش دادهشود. یا اینکه کلا این طوری که ما فکر میکنیم نباشد و فیسبوک به شما بیش از حد توجه میکند.
البته یک حالت دیگری نیز ممکن است رخ دهد و آن هم طرفداری ناظران سایت از کارفرمایشان (زاکربرگ) باشد. به این کار سانسور هدفدار میگویند. یعنی ناظران سایت بهطور عمدی اقدام به حذف محتوای علیه موسس فیسبوک کرده و از نمایش دادن این پستها خودداری میکنند. اتفاقی که فیسبوک آن را هم رد کردهاست (که امری کاملا قابل پیشبینی بود).
البته با توجه به فایلهای صوتی لو رفته از جلسات داخلی فیسبوک میتوان از سختگیری به فیسبوک حداقل در این یک مورد صرفنظر کرد. زاکربرگ در یکی از این جلسات میگوید:
مردم میگویند که اوه نه! شما این کار را برای سانسور کردن اطلاعات انجام میدهید. یا شما این کار را انجام میدهید، زیرا برای حفظ امنیت مردم اهمیتی قائل نیستید. ولی این ادعا درست نیست. سیاستگذاری و نظارت بر آنها یک چیز است، اجرای مداوم آنها بدون خطا نیز یک چیز دیگر. زمانی که شما صدها میلیارد اطلاعات و محتوا را در روز پردازش کنید، رخ دادن این اشتباهات طبیعی است.
گزارشهایی که در رابطه با این فایلهای صوتی وجود دارند حاوی اطلاعات زیادی هستند، اما خود این غول تکنولوژی تایید میکند که قرار نبوده این فایلها به بیرون درز کنند. اما چه میدانید، شاید فیسبوک با علم بر این موضوع که قرار است متهم به سانسور هدفدار شود این فایلها را به بیرون درز دادهاست. شاید فیسبوک توانایی خواندن ذهن را هم دارد (متاسفانه فیسبوک این توانایی را هم دارد).
با این وجود ما نمیدانیم که شرکتهای بزرگی مثل فیسبوک چه اطلاعاتی از ما میدانند، اما میدانیم که این شرکتها چیزهای بسیاری را میدانند و بخش اعظمی از زندگی دیجیتال ما را نیز کنترل میکنند. برای مثال اگر بخواهید بدانید که آمازون با چند ایستگاه پلیس برای فروش قفل درب دوربیندار همکاری کردهاست، باید خود را آماده دعاوی حقوق طولانی بکنید.
بسیاری ازجمله خود زاکربرگ، باور دارند که چون کمپانیهایشان بسیار بزرگ و گسترده است، میتوانند بدون توضیح مشخصی، هر بلایی که خواستند بر سر میلیونها کاربر خود بیاورند. اما همچنان ما نمیدانیم چرا این کمپانیها نمیتوانند دلیل این را که کسی به آنها اعتماد ندارد، بیابند.