هرچند کاربر نهایی بیش از یک دهه است که نام شرکت پرورش دادهها را به گوش نشنیده است و در سالهای اخیر نیز مشتریان تنها با یکی از شاخههای عمومیتر آن یعنی نداگسترصبا ، سرویسدهنده اینترنت پرسرعت، در تماس بودهاند ولی حقیقت این است که اگر بازار داخلی فاوای ایران فقط دارای یک کارتل خصوصی در زمینه طرحها و پروژههای زیرساختی باشد آن کارتل مجموعه شرکتهای پرورش دادههاست.
هرچند کاربر نهایی بیش از یک دهه است که نام شرکت پرورش دادهها را به گوش نشنیده است و در سالهای اخیر نیز مشتریان تنها با یکی از شاخههای عمومیتر آن یعنی نداگسترصبا ، سرویسدهنده اینترنت پرسرعت، در تماس بودهاند ولی حقیقت این است که اگر بازار داخلی فاوای ایران فقط دارای یک کارتل خصوصی در زمینه طرحها و پروژههای زیرساختی باشد آن کارتل مجموعه شرکتهای پرورش دادههاست.
به گزارش افتانا (پایگاه خبری امنیت فناوری اطلاعات)،با بیش از ربع قرن تجربه شرکتی که توسط برادران بیدآبادی پایهگذاری و اداره شده است توانسته در تمامی پروژههای زیرساختی کشور از تولید سوئیچ گرفته تا طراحی شبکه، راهاندازی مراکز داده و حتی نرمافزار مدیریت مشتریان و صورتحسابگیری حضور داشته باشد و در این میان حتی حوزههای کلانی مانند تدوین سندهای راهبردی ملی یا حوزههای خردی مانند سرویسهای اینترنتی و تولید لوازم جانبی هم از دسترس آن دور نمانده است.
اگر شما هم علاقهمند هستید که بدانید چگونه مدیری دانشآموخته ینگه دنیا به بازوی تحقیقاتی موطنش بر میگردد و بعدها چنین هلدینگ بزرگی را تاسیس میکند در گفت و گو با احمد بیدآبادی با ما همراه باشید. مدیری که خودش معتقد است نردبان ترقی را پله پله طی کرده است.
برای شروع بهتر است راجع به ایدههای اولیه تشکیل پرورش دادهها بگویید.چه شد که سال ۶۷ تصمیم گرفتید این شرکت را تاسیس کنید؟
من جزو اولین فارغالتحصیلان رشته مهندسی کامپیوتر در آمریکا هستم.
در کدام دانشگاه تحصیل کردید؟
از دانشگاه میشیگان فارغالتحصیل شدم. عنوان اصلی رشته من طراحی کامپیوتر بود و به همین دلیل به کالیفرنیا آمدم؛ همانجا استخدام شدم و بورسیه تحصیلی گرفتم و در شرکت اینتل به عنوان مهندس طراح استخدام شدم. کارشناسی ارشد را در حوزه طراحی کامپیوتر از دانشگاه کالیفرنیا گرفتم.
چه شد که در مرکز تحقیقات مخابرات مشغول به کار شدید؟
البته من همانجا هم حتی برای دکترا اقدام کردم و واحدهای لازم را گذراندم اما این موضوع با وقوع انقلاب اسلامی در ایران همراه شد و به خاطر علاقهام، تصمیم گرفتم تز دکترا را ناتمام بگذارم و به ایران برگردم. پس از آن در مرکز تحقیقات مخابرات ایران به عنوان مدیر بخش کامپیوتر و مخابرات مشغول به فعالیت شدم، هرچند کامپیوتر آن زمان در کشور غریبه بود. در واقع از نظر استخدام مشاغل، رستهای به نام کامپیوتر وجود نداشت.
این وقایع به سال ۶۰ بازمیگردد؟
نه، فکر میکنم انتهای سال ۵۸ بود که اولین بار به ایران برگشتم، مدتی دوباره به آمریکا رفتم اما اول تیرماه ۵۹ دوباره به کشور بازگشتم. در این سفر آخر حجمی از قطعات رایانهای همچون آیسی را با خود به ایران آوردم. از همان تیرماه بخش کامپیوتر را در مرکز تحقیقات به وجود آوردیم و با همان قطعات شروع به طراحی کامپیوتر کردم. در شرایطی که هنوز پیسی وارد بازار کامپیوتر جهان نشده بود من اولین کامپیوتر را با نام لاله در مهر ۵۹ و بر اساس ماکرو پروسسور طراحی کردم. در واقع از تجربیاتم در شرکت اینتل برای این موضوع استفاده کردم.
به این ترتیب بود که حدود ۲۰۰ کامپیوتر را در مرکز تحقیقات مخابرات ایجاد کردیم و به راه انداختیم. جالب است بدانید آن زمان هنوز مایکروسافتی وجود نداشت. میتوانم بگویم اولین کسی بودم که نطفه کامپیوتر ملی به معنای واقعی را بنیان گذاشتم و اگر این طرح مورد توجه و تولید انبوه قرار میگرفت ما هماکنون بسیار جلوتر بودیم.
چه شد که با این علایق فنی از مرکز تحقیقات مخابرات بیرون آمدید و تجارت خودتان را راه انداختید؟
ببینید روحیه من، هرگز روحیه کارمندی نبوده است، همان زمان هم در مرکز تحقیقات حدود ۲۰۰ مهندس فنی در آن بخش از مخابرات تحت نظارتم کار میکردند و همه هم علاقه داشتند برای یادگیری بیشتر وارد بخش ما شوند.
آن زمان چندساله بودید؟
فکر کنم ۲۵ساله بودم؛ البته ناگفته نماند من تحصیلاتم را خیلی زود آغاز کردم.
متولد چه سالی هستید؟
من در واقع متولد ۱۳۳۳ از تهران هستم اما شناسنامهام متعلق به سال ۱۳۳۱ است به همین دلیل توانستم سریعتر به مدرسه بروم؛ وارد دانشگاه شده و فارغالتحصیل شوم. تمام دانشجویان من که هماکنون سن و سالشان هم بالا رفته این جریان را میدانند؛ پس از انقلاب فرهنگی در کشور، در رشته کامپیوتر تغییراتی را اعمال و مبحث ماکرو پروسسورها را اجباری کردیم. من جزو اولین مدرسان کارکرده دانشگاه صنعتی شریف در حوزه کامپیوتر بودم و پس از آن هم در دانشگاههای مختلف دولتی و حتی آزاد نیز تدریس کردم.
سرانجام مدرک دکترای خود را گرفتید؟
نه، متاسفانه به صورت رسمی مدرک دکترا را دریافت نکردم. پس از تجربیاتم در مرکز تحقیقات، خیلیها به من پیشنهاد کردند که یک شرکت خصوصی فناوری را تاسیس کنم. حتی از شرکتهای مختلف هم در سال ۶۲ پیشنهاد داشتم اما من قبول نمیکردم.
پس چه شد که پرورش دادهها را تاسیس کردید؟
سالها بود که تصمیم گرفته بودم از مرکز تحقیقات مخابرات بروم؛ شاید به این دلیل که ساختارش دولتی بود و قطعا محدودیت بیشتری برای پرورش فکرهای جدید داشت. در شرایطی که سال ۶۴ در مرکز تحقیقات رسمی شده بودم اما با وجود فشاری که برای خروج از آنجا اعمال کردم تا اردیبهشت ۷۲ در این مرکز به صورت تماموقت مشغول به کار بودم.
البته بپذیرید آن دوران، دوران طلایی مرکز تحقیقات مخابرات بود...
بله چرا که ما واقعا تمام ابزارهای لازم را به معنای واقعی طراحی کرده بودیم. ما اولین ترمینال فارسی- انگلیسی، اولین کیبورد و اولین مانیتور را طراحی کرده بودیم.
پس حتی در دوران مدیریت آقای انتظاری هم در مرکز تحقیقات بودید؟
من در واقع پیش از ایشان در مرکز تحقیقات حضور داشتم. ما در مرکز تحقیقات مخابرات تلاشهای بسیاری کردیم که هنوز هم تاثیرات آن باقی است.
چرا ایده کامپیوتر لاله را پرورش ندادید؟
ما این رایانه را به شرکت دیپیافایای دادیم تا از روی آن چند کامپیوتر تولید کند. اما به لحاظ ساختاری بپذیرید کشور ما هم به دلیل مسائلی همچون جنگ واقعا آماده نبود، با اینکه از نظر تکنولوژی بهروز بودیم و کشورهایی مانند کره و چین و مالزی هم پیشرو نبودند اما اگر در سالهای دهه ۶۰ درست فکر میکردیم و برنامهریزی درستی داشتیم میتوانستیم موفقیت چشمگیری برای این نسل به وجود آوریم.
باز هم نگفتید که چه شد پرورش دادهها را تاسیس کردید؟
با اینکه مرکز تحقیقات مخابرات آن زمان در مقایسه با باقی مراکز فناوری پیشرو بود اما برای توسعه و اجرایی کردن ایدههای جدید محدودیت داشت. حتی افرادی بودند که ایده و اطلاعات مرکز تلفن دیجیتال را که ما در مرکز تحقیقات مطرح کرده بودیم بیرون بردند و در اواخر دهه ۶۰ مراکز آن را در کشور تاسیس کردند.
مرکز تلفن عصر و مرکز تلفن فجر از جمله این مراکز تلفن دیجیتال بودند که ما در کشور با تمام جزییات نرمافزار و سختافزار ایجاد کردیم.
فکر میکنم با این تفاسیر به سال ۶۷ و تاسیس پرورش دادهها رسیدیم...
در آن سال تصمیم گرفتیم پرورش دادهها را ایجاد کنیم تا بستر خوبی برای مطرح و عملی شدن ایدههای جدید حوزه رایانه باشد.
چرا نام شرکت را پرورش دادهها گذاشتید؟
واقعیت این است که اسمهای زیادی انتخاب کردیم اما اداره ثبت قبول نمیکرد؛ خاطرم هست شرکتی با نام ویرایش دادهها هم بود، دادهپردازی هم اسمگذاری کرده بود. فیالبداهه پرورش دادهها به ذهنم رسید و مخفف آن هم به دیتا پروسسینگ کاملا ربط داشت و بحث داغی هم بود.
هیچ گاه آن زمان فکر میکردید شرکتی تاسیس کنید که دو دهه بعد به یکی از راهبران بخش خصوصی در حوزه مخابرات و فناوری اطلاعات تبدیل شوید؟
من اعتقاد داشتم برای آدمهای باانگیزه و علاقهمند همواره کار وجود دارد، حتی همین حالا که با مشکلات زیادی درگیر هستیم.
شرکت از ابتدا هم با سرمایه خصوصی تاسیس شد یا اینکه سرمایهگذار دولتی هم داشتید؟
بودجه ما کاملا خصوصی و سرمایه اولیه شرکت ۵۰۰ هزار تومان بود. ۴۰ درصد متعلق به من، ۴۰ درصد آقای ذوالفقاری و باقی متعلق به حسین بیدآبادی بود.
اولین پروژهای که گرفتید چه بود؟ فکر میکنم آن زمان سیستم تلکس مخابراتی کشور را شما راهاندازی کردید؟
بله، آن دوره تلکس مخابرات به صورت پانچی بود، ما پیشنهاد کردیم تلکس کامپیوتری را جایگزین کنند. من هنوز در مرکز مخابرات بودم. این ایده مطرح شد و با وجود مقاومتهای مخابرات سرانجام متقاعد شدند دیگر این تجهیزات را با قیمت گزاف از زیمنس نخرند و با ما قرارداد امضا کنند. به این ترتیب اولین ترمینال تلکس کامپیوتری را ساختم. اولین قرارداد ما با مخابرات برای تولید هزار تلکس کامپیوتری در سال ۷۰ بود.
فکر نمیکنید این تجربه و سابقه شما در مرکز تحقیقات بود که باعث شد چنین پروژههایی را آن هم به عنوان یک شرکت خصوصی بر عهده گیرید؟
این گفته شما کاملا درست است اما آنها سر این پروژه به خوبی دیدند که تمام حرفهای ما عملی شد. مرکز تحقیقات هم محیط خوبی بود برای اینکه ما کارایی خود را نشان دهیم. با علاقه آنجا کار کردیم و حتی به دنبال انگیزههای مالی هم نبودیم.
پس قبول دارید مرکز تحقیقات در موفقیت شما سهم بسزایی داشت؟
بله و البته معتقدم من هم برای مرکز تحقیقات تاثیرگذار بودم. در واقع زمانی که من وارد این مرکز شدم هیچ چیز خاصی وجود نداشت. ما مرکز تحقیقات را به کمک نیروهایی که وجود داشتند زنده کردیم.
یکی از مهمترین حوزه علاقه شما تولید لوازم جانبی همان صفحهکلید با برند فوکاس بود. چه ایدهای پشت تولید این محصولات وجود داشت؟
زمانی که تلکس رایانهای را درست کردیم احتیاج به صفحهکلید داشت. با شرکت فوکاس صحبت کرده بودیم و از آنها کلید میگرفتیم. تصمیم گرفتیم یک کیبورد خاص برای تلکس بسازیم، بعد کیبورد برای رایانه هم تولید کردیم.
دورهای کیبوردهای فوکاس خیلی در بازار موفق بود؛ چه شد که از بازار جمع شد؟
بله، فوکاس دورهای جزو بهترین کیبوردهای بازار بود اما علاقه من این نبود که کیبوردساز شوم، آن دوره بحث دیتا خیلی داغ بود. سال ۶۹ بود که با همین ایده اولین ساعتهای حضور و غیاب کامپیوتری را با استفاده از بارکد طراحی کردیم. سال ۷۲ که به صورت تماموقت وارد پرورش دادهها شدم بحث دیتا را به صورت جدی دنبال کردم.
بخشی به نام امور دیتا در مخابرات ایجاد شده بود، میخواستند خط ایکس ۲۵ را وارد مخابرات کنند، به دلیل علاقهام به طراحی، پیشنهاد کردم سوئیچهای ایکس ۲۵ را ما بسازیم. ۴۰۰ تا سوئیچ ایکس ۲۵ را در ۴۰۰ نود ساختیم و میتوانم ادعا کنم پرورش دادهها اولین شرکتی است که بزرگترین شبکه دیتا را در سال ۷۳ و به کمک تکنولوژی ایکس ۲۵ در کشور راهاندازی کرده است.
پس از مدتی اولین مناقصه شبکه ملی IP کشور برگزار شد و ما توانستیم این مناقصه را برنده شویم و به این ترتیب بود که اولین شبکه IP اینترنت را در کشور ایجاد کردیم. وقتی شبکه راه افتاد مخابرات اعلام کرد به CORE احتیاج دارد. پرورش دادهها اولین شرکتی است که در لایه کر، سوئیچهای پیشرفتهای را ظرف مدت چند ماه در هفت منطقه اصلی مخابراتی کشور راهاندازی کرده است.
سوئیچهای کر را هم خودتان ساختید؟
نه، همگی وارداتی بودند اما طراحی شبکه و همبندی آنها در کشور نیاز به دانش فنی خاصی داشت. هیچ شرکتی آن دوره چنین قابلیتی نداشت.
آن زمان روی چه برندهایی از شبکه کار میکردید؟
آن زمان روی سیسکو کار میکردیم، البته این موضوع به ۱۶ سال پیش بازمیگردد.
قبول دارید در بازار فاوای ایران اساسا شرکتی با مشخصات پرورش دادهها خصوصی نیست؟
بله، به ویژه آن زمان که شرکتهایی مانند ایزایران که دولتی بود در این لایه فعالیت میکردند. این پیشروی تنها به خاطر پشتکار ما بود.
چقدر این موضوع را میپذیرید که در گرفتن پروژهها همواره قیمتهای پایینی پیشنهاد میدهید؟
قبول ندارم. شاید در اوایل کار چنین الگویی بود اما در حال حاضر بهترین و در واقع معقولترین قیمت را در مناقصهها پیشنهاد میدهیم. حتی طی شش سال گذشته برخی پروژهها را به دلیل اینکه قیمت بالاتری پیشنهاد کردیم، بر عهده نگرفتیم.
چه شد که وارد بازار نرمافزار شدید؟
هنر ما این است که کسی نتواند به سادگی رقیب ما باشد؛ ما که طراح کر و شبکه IP و اکسس بودیم وارد بازار نرمافزار شدیم و مدیریت شبکههای موجود را بر عهده گرفتیم.
اما فعالیت شما روی ERP چندان ادامه نیافت؛ در واقع بستری شد برای اینکه راهحلهای بهتری ارائه کنید.
مسلما یکی از نقاط قوت ما این است که راهحلهای بهتری ارائه میدهیم اما در نرمافزار کارهای بنیادیای همچون مدیریت شبکه (OSS) انجام دادیم و برنده مناقصه مدیریت شبکه دیتای کشور شدیم. یک پارتنر اروپایی هم داشتیم که به کمک آن این پروژه را به انجام رساندیم.
چرا همیشه علاقه داشتید از مشاورهای خارجی استفاده کنید؟
در واقع نمیتوان و نباید چرخ را از ابتدا اختراع کرد، پس میتوان کنار خارجیها راهحلهای مختلف را امتحان کرد. ما در پروژه پیش از مدیریت شبکه دیتای کشور، خوب مسائل را شناختیم و بعد دیدیم چه مشکلاتی وجود دارد. به کمک این تجارب میتوانم بگویم ما تنها شرکتی هستیم که مدیریت شبکه ایرانی را راه انداختیم، این شبکه هنوز هم کار میکند. در واقع نرمافزار مدیریت شبکه را در ایران توسعه دادیم.
شما یک دهه بعد از این پروژه شرکت نداگستر صبا را تاسیس کردید؛ در صورتی که به نظر میرسد پس از پروژه فوکاس علاقهای به ارتباط با مصرفکننده بازار نداشتید؛ چرا این شرکت را تاسیس کردید؟
ببینید در واقع از سود تولید همان کیبوردهای فوکاس بود که پیشرفت کردیم. این سود را در طراحی و به ویژه در تحقیقات IP هزینه کردیم؛ در واقع نداگسترصبا تلاشی بود که دوباره هزینههای جاری خود برای پروژههای تخصصی شرکت تامین شود. درآمد این شرکت ما را زنده نگه میداشت.
اساسا شما هیچ گاه به پروانههای مخابراتی «نه» نگفتید...
بله چون این پروانهها یکی از راههایی بودند که میتوانستیم از طریق آنها با مردم ارتباط داشته باشیم، تامین هزینه از مصرفکنندگان نهایی به مراتب برای ما آسانتر و بهتر از متصدیان دولتی است.
اما پرورش دادهها در انعطاف نشان دادن با مشتریان دولتی مشهور است...
بله اما واقعا در دریافت هزینه پروژه از آنها اذیت میشویم ولی شرکتی مانند نداگستر صبا باعث میشود هزینه ما چه در شرکت و چه تحقیقات تامین شود. شاید از معدود شرکتهایی باشیم که سالانه افزایش نیروی انسانی داشتیم نه کاهش.
بنابراین از درآمدهای حاصل نداگستر صبا راضی هستید؟
بله، راضی هستیم، البته مشکلات خود را دارد. برای اینکه بتوانیم سهم خوبی از بازار را داشته باشیم قطعا باید تهاجمی کار میکردیم.
اما بپذیرید روی برندینگ نداگستر صبا کار نکردید...
بله، حق با شماست. ما معمولا روی برند کار نکردیم. شاید این یکی از ضعفهای ما باشد. ما مجبوریم به دلیل وصل نبودن به بودجههای دولتی به نحوی هزینههای جاری شرکت را تامین کنیم و نداگستر هم راهحل خوبی بود.
چه شد که روی مخابرات استانی سرمایهگذاری کردید؟
با توجه به تجربیات مختلفی که در لایههای مختلف شبکه داشتیم...
و البته ارتباطاتی که با مخابرات داشتید...
ارتباط ما با مخابرات کاملا کاری بود؛ ارتباط خاصی نداشتیم. احساس کردیم مخابرات استانها به نسبت ضعیف هستند؛ بازاری که هنوز رقیب زیادی هم پیدا نکرده بود. با توجه به اینکه در شرکت فعالیتهای تحقیقاتی همچون سندنویسی (از جمله سند تکفا۲) را پیگیری کردیم، به وضوح دریافتیم که مخابرات استانها نیازمند چه پروژههایی هستند. ما هماکنون در حال بسترسازی مخابرات و شبکه در ۱۰ استان هستیم، فکر نمیکنم هیچ شرکت دیگری چنین تواناییای داشته باشد.
فکر میکنم بزرگترین پروژه شما در استانها، مخابرات آذربایجان است...
بله؛ آذربایجان، خراسان و همدان جزو بزرگترین استانهایی هستند که توانستیم با قیمت و پشتیبانی فنی خوب در مناقصه آنها برنده شویم. بسیاری از این استانها حتی بدون مناقصه هم با ما قرارداد میبندند که به دلیل رعایت کیفیت در انجام پروژههاست.
به نظر میرسد شما تلاش میکنید سبد خدمات خود را از مخابرات خارج کنید. مثل پروژههایتان با ایران ترانسفو و رجا؛ به دلیل تاخیر در پرداخت میخواهید فقط روی مخابرات تکیه نکنید؟
بله، در واقع نارسایی در پرداخت به یکی از چالشهایی تبدیل شده که نتوانیم با کارفرما کار کنیم، بنابراین تصمیم گرفتیم طیف مشتریانمان را گسترده کنیم. بانکها یک گروه خوب از مشتریان ما هستند و هماکنون بستر بانکهایی همچون کارگر، مسکن و سپه و رفاه را ایجاد کردهایم. با فولاد خوزستان، مبارکه و حتی سازمانهای بزرگ پتروشیمی و نفت قرارداد بستیم. بزرگترین شبکه VOICE و VIDEO را برای راهآهن راهاندازی کردیم. علاوه بر این سبد کالا و محصولمان را توسعه دادیم، وارد حوزه نرمافزار شدیم و در آن موفق بودیم. حتی با شرکت ارتباطات زیرساخت هم برای پروژه بیلینگ قرار داد بستیم.
پروژه بیلینگ زیرساخت به کجا رسید؟
به اتمام رسید و آن را تحویل دادیم. در پروژه بیلینگ بخش CRM هم وجود داشت؛ به کمک تجربیاتی که از مشاوران خارجی کسب کرده بودیم CRM خود را در ۱۵ استان نصب کردیم، روی این راهحلها هیچ رقیب خارجیای نمیتواند با ما رقابت کند. نرمافزار بومیای ایجاد کردیم که بر اساس تکنولوژی روز است و قابلیت صادرات دارد.
آیا از خدمات SAP استفاده تجاری مستقیم میکنید؟
نه، ما به صورت مستقیم خودمان SAP نبودیم؛ تمرکز ما بیشتر روی PAP است. هماکنون چند پروژه مختلف دیتاسنتر داریم. پیش از این پروژه دیتاسنتر آموزش و پرورش را انجام دادیم. در موسسه تبیان ناظر پروژه مرکز داده بودیم. برای چند بانک همچون سینا و حتی استانهای دیگر پروژه مرکز داده را اجرا میکنیم. یکی از پروژههای مهم و متفاوت ما این بود که برای استان بوشهر پروژه دولت الکترونیکی را اجرا کردیم. محصولات CRM ما هم به خوبی فروش میروند.
پس از کسب تجربه در اغلب پروژهها و سرویسهای مخابراتی، قاعدتا برای شرکتی همچون پرورش دادهها، قدم بعدی باید ظاهر شدن در قاموس یک اپراتور مخابراتی باشد. تلاش ناکامی هم در این رابطه انجام دادید. آیا واقعا میخواستید یکی از مجریان اپراتور سوم باشید؟
من خیلی علاقه داشتم و معتقدم بودم ما باید یکی از اپراتورهای برتر باشیم. قاعدتا ضعف بنیه مالی کمی مشکلساز بود. ما به عنوان یک شرکت خصوصی که هیچ بودجه دولتیای نداشت توان فنی این موضوع را داشتیم، حتی بهتر از دیگران اما دلایل مختلفی از بیرون شرکت هم برای این ناکامی وجود داشت.
البته در خصوص مناقصه اپراتور سوم نوعی زیرفروشی وجود داشت...
بله، البته آنها با اینکه ما را از گردونه پروژه اپراتور سوم به عنوان یکی از بزرگترین پروژههای فاوای کشور خارج کردند اما هماکنون خودشان به مشکل برخوردهاند؛ هواوی کار خود را به سختی در ایران پیش میبرد و واقعا موفق نیست، حتی شنیده میشود که قرار است هواوی کنار گذاشته شود.
به عنوان یک کارشناس فکر میکنید امیدی به پا گرفتن اپراتور سوم در ایران وجود دارد؟
بله، وجود دارد چرا که پول آن دولتی است.
منظورمان این بود که آیا به نتیجه میرسد؟
ببینید سخت است و ممکن است با صرف هزینه بالا بتوانند موفق شوند. آنها یک مجوز انحصاری دارند، مطمئن باشید رایتل اگر دارای مجوز انحصاری ۳G نبود تا به امروز اصلا وجود نداشت.
این مجوز انحصاری هم رو به اتمام است...
بله. در واقع پیشبینی میشود با این وضع، زمان مجوز انحصاری تمام شود و آنها نتوانند سرویسهای لازم را ارائه کنند و دیگران جای آنها را بگیرند. آنها هماکنون به دلیل نبود رقیب و هزینههای دولتی ادامه حیات میدهند.
و البته تعلل رگولاتوری...
دقیقا همینطور است...
حوزه فعالیت برخی شرکتهای حاضر در گروه پرورش دادهها مشخص نیست، مانند میعاد شرق...
میعاد شرق مسوول حوزه نرمافزاری پرورش دادههاست.
اما شما به آن صورت کار نرمافزاری مستقیم انجام نمیدهید...
چرا، پروژههای نرمافزاری زیادی داریم از جمله طرحهای مختلف نرمافزاری با استانهای مختلف و مخابرات، با شرکت زیرساخت در بخش بیلینگ و CUSTOMER CARE و ERP آن قرارداد داشتهایم.
اما گفتید پروژه بیلینگ به اتمام رسیده...
بله اما ارائه خدمات آن همچنان ادامه دارد.
شرکت انگارهنگار چه پروژههایی را انجام میدهد؟
در حال حاضر این شرکت متوقف است.
و مهندسی صبا؟
مهندسی صبا در حوزه IT کار نمیکند. در حوزه پروژههای نفت و انرژی خورشیدی همچون آبگرمکنهای خورشیدی فعال است. در واقع پیشبینی کردیم اگر زمانی بازار IT راکد شود بتوانیم در حوزههای دیگر هم فعالیت کنیم.
حوزه فعالیت سنگرکار چیست؟
سنگرکار جزو مجموعه ما نبوده و به واسطه یکی از شرکا به گروه اضافه شده بود، سنگرکار در حوزه تولید لوازم خانگی فعالیت میکند، البته این شرکت را سال پیش فروختیم. شرکت بازرگانی شقایق هم فعالیتهای مربوط به بازرگانی شرکت را انجام میدهد.
سند تکفا۲ را چه موقع به اتمام رساندید؟ چرا ابلاغ آن از سوی شورای عالی اطلاعرسانی کمرنگ بود؟
شرکت انگارهنگار را با همین هدف ایجاد کردیم تا بتوانیم در کارهای پژوهشی جلو برویم. زمانی که تکفا یک تمام شد به آقای جهانگرد پیشنهاد تکفا۲ را دادیم؛ زمان قرارداد شورای عالی اطلاعرسانی چندان با ما موفق نبودند. چون اعتقاد داشتند ما سختافزارفروش هستیم. پس از دوره آقای جهانگرد، پروژه تا اندازهای به حال تعلیق درآمد تا اینکه آقای شهریاری آمدند، تلاش کردیم تواناییهایمان را اثبات کنیم؛ مشاور خود را تغییر دادیم و با یک مشاور ایرلندی قرارداد بستیم. کار را جلو بردیم، با همیاری آقای شهریاری سند را سه سال پیش تکمیل کردیم تا نقشه راه ICT کشور مشخص شود. تکفا۲ هستهای شد تا ما پروژههای تحقیقاتی دیگری حتی با سازمان فناوری اطلاعات بگیریم.
سنجش ICT یکی از این پروژههاست و اخیرا به همراه آقای حکیمجوادی به همین منظور در کنفرانس WSIS شرکت کردیم. ما تنها شرکت ایرانی خصوصی هستیم که به این اجلاس راه یافتیم و تصویر ایران را در اذهان آنها تغییر دادیم. سال بعد هم تصمیم داریم در این اجلاس شرکت کنیم.
با وزارت صنعت، معدن و تجارت چطور؟
چند پروژه تحقیقاتی و پژوهشی هم با این وزارتخانه در دست داریم.
فکر میکنید چند درصد از این پروژههای تحقیقاتی که انجام دادهاید در کشور به نتیجه رسیده است؟
حدود ۲۵ درصد از این پروژهها به نتیجه رسیده است، اشکال ما در کشور این است که برنامههای خوبی داریم اما همیشه در اجرا مشکل داشتهایم چرا که حلقههای اجرایی دیده نشده و به همین دلیل پروژهها ابتر باقی میمانند.
پروژهای هم برای شبکه هیات دولت و نهاد ریاست جمهوری انجام دادید؛ چطور به عنوان یک شرکت خصوصی از لایههای پیچیده و امنیتی آن عبور کردید؟
ببنید در واقع شاید هماکنون این لایهها بیشتر حالت سیاسی به خود گرفته است...
اما آن زمان هم سیاسی بود...
بله سیاسی بوده، ما هماکنون هم در شاخه امنیت اجرا میکنیم چون پروانههای لازم را کسب کردهایم. شاید آن زمان بدبینیهای امروز وجود نداشت و اعتمادها بیشتر بود.
منظورتان از آن زمان چه دورهای است؟
پروژه شبکه هیات دولت را در دهه ۷۰ انجام دادیم