به گزارش افتانا (پایگاه خبری امنیت فناوری اطلاعات)،۱۰ ماه و ۱۰ روز است که از ریاست حسین علیزاده بر مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانههاي دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ميگذرد؛ مدیری که پیش از این، مدیرکل روابط عمومی وزارت نیرو بوده و پیشتر از آن هم سابقه تهیهکنندگی در سازمان صدا و سیما را در کارنامه خود داشته است.
به قول خودش تصمیم جدا شدن از حوزه وزارت نیرو یعنی حوزهاي اقتصادی آن هم با در اختیار داشتن بودجههاي کلان و حضور در حوزه فرهنگ تصمیمی بوده که خیلی از دوستانش در ابتدا سعی به منصرف کردنش داشتند. علیزاده از آن دست مدیرانی است که تا به حال هیچ حرف و انتقادی از مدیران قبلی مرکزی که حال او ریاستش را در اختیار دارد به زبان نیاورده است، اما در عین حال سابقه پیشین او در مدیریت روابط عمومی وزارت نیرو باعث شده تا خبرنگاران حوزه فاوا بیشتر از مدیران قبلی، هم او را ببینند و هم به راحتی سر از کارش دربیاورند.
گفتوگویی که ميخوانید نه در دفتر کاری و در ساعات اداری، بلکه در ساعات آغازین یک شب پاییزی و آن هم در میان هیاهوی ساختن غرفههاي نمایشگاه و جشنواره رسانههاي دیجیتال در محیط مصلای تهران صورت گرفته است. محلی که تا چند روز دیگر قرار است میزبان علاقهمندان به رسانههاي دیجیتال باشد. هر چند که شاید علیزاده سابقهاي مرتبط با حوزه فاوا نداشته باشد؛ اما از تمام تجربیاتش برای پویایی مرکزی که اکنون سکاندار آن است، استفاده ميکند. حتی از تجربیات بازدید و حضورش در نمایشگاههاي بینالمللی جهانی. با او به بهانه ششمین جشنواره و نمایشگاه بینالمللی رسانههاي دیجیتال تهران هم صحبت شدیم؛ اما بیشتر در مورد مرکز رسانههاي دیجیتال صحبت کردیم.
کمتر از یک سال است که در این مرکز هستید. البته شما هیچ سابقهاي در حوزه فاوا نداشتید. این مدت چگونه گذشت؟
من مدت ۱۰ سال در صدا و سیما بودم. بعد از صدا و سیما هم ۶ سال در وزارت نیرو بودم. به دلیل اینکه از قبل در بخش خصوصی فعالیت ميکردم همیشه سعی کردم نگاه ویژهاي به این بخش داشته باشم. مجموع این سوابق به من در مرکز رسانههاي دیجیتال کمک ویژهاي کرد. اگر خاطرتان باشد در اولین نشست مطبوعاتی که داشتم گفتم ميخواهم این حوزه را اقتصادی کنیم.
چند مشکل داشتم. اول اینکه تقریبا از اواسط دولت مرکز رسانهها را تحویل گرفتم. دومین مشکل این بود که حوزه کاری من تا پیش از این بسیار متفاوت با چیزی بود که هم اکنون است. مشکل بعدی این بود که تا به حال مدیریت مرکز عوض نشده بود. یعنی تیم اجرایی مرکز به تعویضهاي مدیریتی که چیزی مرسوم در تمام ساختارهای دولتی است، عادت نداشت. تمام این عوامل باعث شد تا پنج، شش ماه کار فشرده داشته باشیم. کار فشرده همراه با حاشیههاي بسیار.
البته برخی از فعالان بخش خصوصی که ما با آنها ارتباط داریم از جلسات و توجهی که شما به بخش خصوصی دارید، به عنوان نقطه عطفی در فعالیتهاي مرکز یاد ميکنند. این تعاملها دلیل خاصی دارد؟
سعی کردم با تعامل با دوستان و فعالان بخش خصوصی برنامههاي مورد نظر را پیاده کنم. شاید در نگاه اول در این حوزه یعنی حوزه فناوری اطلاعات فردی تازه وارد و غریبه بودم؛ اما به هر حال با چندین سال سابقه مدیریتی و اجرایی که داشتم ميخواستم تحولی در این حوزه به وجود بیاورم. در نتیجه با تمام فعالان بخش خصوصی در این حوزه جلسه گذاشتیم و به بررسی مشکلات و راههاي موجود پرداختیم.
مرکز هماکنون در بخش فرآیند صدور نرمافزار به جایگاه بسیار مطلوبی از نظر تکریم ارباب رجوع و کاهش زمان فرآیندهای موجود رسیده است. شاید اگر مشکلات بخش خصوصی را نميشنیديم الان نميتوانستیم به این جایگاه و سرعت در صدور مجوزها برسیم. پیش از این تغییرات صورت گرفته و بر اساس آمار موجود، صدور مجوز بهره برداری از نرمافزار گاهی به ۲۰ ماه هم رسیده بود که این روند بسیار غیرمنطقی بود.
اما الان مرکز این فرآیند را به شدت کاهش داده است تا جایی که با توجه به نزدیک شدن به ایام برگزاری نمایشگاه از همکاران خواستهایم که حتی تا روز قبل از نمایشگاه هم نرمافزارهایی که قرار است در نمایشگاه حضور داشته باشند را سریعا بررسی و پروانههاي بهرهبرداری آنها را صادر کنند. تمام فعالیتهاي مرکز در حال حاضر روی شیرپوینت قرار گرفته است و متقاضیان ميتوانند با مراجعه به سایت مرکز تمام این روند را از نزدیک دیده و خود آن را با هفته، ماه و حتی سالهاي قبل بررسی کنند.
به نظر ميرسد فعالیتهاي مرکز این روزها بیشتر از قبل شده است. وارد فعالیتهاي جدیدی شدهاید یا همان برنامههایی است که پیشتر باید پیگیری ميشد؟
مرکز رسانههاي دیجیتال وارد برخی حوزهها شده بود که به نظر من هیچ لزومی نداشت. بهعنوان مثال مساله فیلترینگ. من از روز اول بر این باور بودم که وزارت ارشاد و مرکز رسانههاي دیجیتال باید کار فرهنگی و ایجابی انجام دهد. البته نهتنها در مرکز بلکه در هیچ نهادی در کشور در مورد اینترنت و مسائل موجود در آن کار ایجابی و فرهنگسازی صورت نگرفت. کار قضایی نهاد متولی خاص خود را دارد و نباید نهادهایی مانند ما خود را درگیر چنین فرآیندهایی کند.
با توجه به همین مساله و همچنین با جلسات بیشماری که داشتیم در نهایت مرکز رسانهها بحث فیلترینگ را از خود جدا و آن را واگذار نهاد قضایی کرد. اجاز دهید یک مثال ساده بزنم. استقبالی که هم اکنون از تیزرهای تبلیغاتی که پیرامون مباحث اینترنت و فضای مجازی از تلویزیون پخش ميشود و پیامهاي تشکری که از سوی نهادهای مختلف از مرکز ميشود برای من یک انرژی مثبت است.
یکی از همان فعالیتهاي جدیدی که مدنظرم بود همین مساله تیزرهای تبليغاتی است.
شاید این تیزرها واقعا کار کوچکی باشد، اما ببینید چه تاثیر فرهنگی و اطلاع رسانی بر مردم گذاشته است. کار ارشاد باید فرهنگ سازی باشد نه ورود به مسائل دیگر. من مرکزی را تحویل گرفتم که از نظر نیرو انسانی واقعا بی نظیر و فنی بود و فقط نیروی اندکی را از بیرون مجموعه به داخل تزریق کردیم.
خیلیها از من ميپرسیدند که چرا از وزارت نیرو با توجه به شرایط اقتصادی و مالی موجود به وزارت ارشاد آمدم؟ خیلیها ميگفتند که به این حوزه وارد نشوم. اما الان به این نتیجه رسیدم که ايکاش زودتر وارد بخش فرهنگی ميشدم. روزهای اولی که من گفتم ميخواهم این حوزه را مثل هالیوود پولساز کنم همه به من انتقاد کردند. مگر هالیوود چه کاری انجام ميدهد؟ هم فیلم ميسازد. هم فیلم ميفروشد و پول در ميآورد و هم فرهنگ شان را با همین فیلمها به ما تزریق ميکنند. ما هم ميتوانیم همین کار را انجام دهیم. به رغم تمام ریسکها و تخریب هایی که وجود دارد اما ميخواهیم این کار را انجام دهیم.
این فرآیند اقتصادی و پول سازی الان در چه مرحلهاي قرار دارد؟
تازه ۱۰ ماه از ارائه برنامههاي من گذشته است. آن هم ۱۰ ماهی که چند ماه آن به برنامه ریزی و تبیین راهکارها گذشت. ما توانستهایم در حال حاضر ذهنیتها را عوض کنیم. به عنوان مثال برخی کارها را به بخش خصوصی واگذار کنیم مانند همین نمایشگاهی که در حال اجرای مقدمات برگزاری آن هستیم.
نکته دیگر در این بخش منابع مالی است که ميتواند به راهاندازی و اجرای یک طرح اختصاص یابد. باید ببینیم آیا ميتوانیم منابع مالی مورد نیاز آن را تامین کنیم. اما مساله دیگر در این بخش طرحهاي درآمد زا و پول ساز هستند. به عنوان مثال جشنواره فیلم و عکس تلفن همراه. برگزاری این جشنواره هم ميتواند به نوعی تولید محتوا داشته باشد، آن هم توسط کاربران و هم ميتواند در آینده با دادن همین محتوا به اپراتورهای تلفن همراه درآمدزا باشد. چرا از این پتانسیلها استفاده نکنیم؟ چرا از جشنوارههاي استانی که در حال برگزاری است برای جمعآوری محتواهای ساخته شده توسط کاربران هر استان استفاده نکنیم؟ بالاخره در بین این محتواهای تولید شده حتما درصد بالایی محتواي خوب و حتی عالی هم ميتواند وجود داشته باشد.
باتوجه به این صحبت به نظر ميرسد که مشکل بودجه دارید؟
کرهايها یک میلیارد دلار سرمایهگذاری کردند و حوزه بازیهاي رایانهاي خود را رشد دادند. اگر سالی صد میلیارد تومان البته با این اوضاع دلار فعلی سالی دویست میلیارد تومان (باخنده) در اختیار من قرار دهند کیفیت و نفوذ بازيهای ایرانی و نرمافزارهای ایرانی را نه در سطح ایران و منطقه بلکه در سطح جهانی افزایش و گسترش ميدهم.
امسال در نمایشگاه رسانههاي دیجیتال یک اتفاق جالبی افتاده است. تعداد نرمافزارهای بخش نشر دیجیتال نسبت به سال گذشته نزدیک به ۷۰ تا ۸۰ نرمافزار کاهش پیدا کرده است. ميدانید چرا؟ چون سال قبل سی دی سخنرانیها را هم به عنوان نرمافزار حساب و بهعنوان عملکرد اعلام ميکردند و در نمایشگاه هم شرکت ميدادند اما ما جلوی این مسائل را گرفتیم و گفتیم اینها نرمافزار نیستند. در نتیجه امسال کیفیت محصولات عرضه شده افزایش یافت. اگر من بتوانم از سازنده و ناشر ایرانی حمایت کنم قطعا کیفیت محصولات هم افزایش پیدا ميکند.
البته این را هم بگویم حمایت فرمول و قواعدی دارد. حمایتهاي مورد نظر من به نوعی حمایتهاي مشارکتی است. یعنی امکان بازاریابی و عرضه محصول در بازار ایران و جهانی را فراهم ميکنم. اما حال حساب کنید به شما ميگویند امسال ۲۴ میلیارد بودجه دارید و شما هم بر اساس آن برنامهریزی ميکنید اما بعد ميگویند تا پایان سال فقط روی ۸ میلیارد آن حساب کنید، در نتیجه تمام برنامههاي شما به هم ميریزد. من حتی تضمین ميدهم که این بودجه دویست میلیارد تومانی که به آن اشاره کردم قابل بازگشت است. ما هماکنون در بخش بازی آثار فاخر زیادی نداریم. با تمام حمایتها و کمکهایی که کردیم تنها توانستیم چهار بازی خوب تولید و روانه بازار کنیم.
فکر ميکنید نرمافزارهای چند رسانهاي ميتواند جایی در سبد کالای خانواده داشته باشد؟
مشکلي که ما در حال حاضر داریم مشکل توزیع نرمافزار در داخل کشور است. اگر ميگویم این حوزه را اقتصادی و درآمدزا ميکنم مشروط به داشتن زیرساختهاي مورد نظر است. ما هم اکنون شبکه توزیع مویرگی نرمافزار را در کشور راه اندازی کردیم. اولین نرمافزاری که ما در این شبکه مویرگی توزیع کردیم نرمافزار قرآنی بود.
بالای ۶۰ درصد از تیراژ این نرمافزار توزیع شده در شبکه هم اکنون به فروش رفته است. شاید باورتان نشود اما ۶۰ درصد فروش از تیراژ، آن هم برای نرمافزاری که برای اولین بار عرضه شده است و نرمافزارهای مشابه و رقیب جدیاي هم در بازار دارد رقم واقعا بالایی است. این نشان از قوت شبکه توزیع مویرگی و اقبال مصرفکنندگان نسبت به این محصولات است.
یکی از انتقاداتی که هم اکنون وجود دارد شیوه حمایت مرکز در مدیریت دوره فعلی نسبت به مدیریت دوره قبلی است. به خصوص حمایتهاي مالی. البته در حقیقت شرکتهاي بخش خصوصی معتقدند که در دوره شما حمایتهاي مالی به نوعی نسبت به دوره قبلی یا قطع شده یا کاهش یافته است، این مساله را تایید ميکنید؟
بله جلوی برخی از این حمایتها را گرفتیم. بهعنوان مثال محصول را تولید ميکردند که مرکز آن محصول را بخرد. خیلی از این محصولات در انبارهای مرکز از بین رفتند؛ چرا که شبکه توزیع مناسبی وجود نداشت. در نتیجه ما در این دوره پول نميدهیم که نرمافزار برای مرکز تولید شود اما به عنوان مثال ميگوییم از نرمافزار فاخر با تبلیغات تلویزیونی برای افزایش فروش همان نرمافزار حمایت ميکنیم. در نمایشگاه قرآن ما سه محصول را در تلویزیون تبلیغ کردیم. جالب است که بدانید محصولات مشابه همان محصولات هم به طور چند برابری افزایش فروش داشتند.
پس مشخص شد که نرمافزارهای رسانهاي خریدار دارد اما به شرطی که آن نرمافزار فاخر، با کیفیت و مورد نیاز مردم و جامعه باشد. به همین دلیل است که ما بعد از برگزاری نمایشگاه بحث رتبهبندی نرمافزارهای تولید شده را آغاز خواهیم کرد. البته تا به حال به شکل پایلوت ۲۰۰ نرمافزار را رتبهبندی کردیم. من قبول ندارم که سبد کالای خانواده ایرانی جایی برای کالای فرهنگی و نرمافزارهای کاربردی و چندرسانهاي ندارد؛ چرا که دیدم با کارهایی که در همین مدت اندک انجام دادیم، مردم حاضرند برای نرمافزار کاربردی و چندرسانهاي مناسب هزینه پرداخت کنند.
اما نکتهاي که وجود دارد این است که این نرمافزار را از کجا تهیه کنند؟ پس ما باید اول شبکه توزیع مناسب را ایجاد ميکردیم که این کار را انجام دادهایم. ما فروشگاه آنلاین محصولات رسانهاي راهاندازی کردیم که با توجه به تازه کار بودن آن اما هماکنون با توجه به آمارهای سایت الکسا جزو ۵۰۰ سایت پربازدید ایرانی است که مطمئنم این رتبه در آینده بیشتر کاهش خواهد یافت.
مهمتر از همه این است که ما باید به فکر صادرات باشیم. از سال بعد ما جدیتر در نمایشگاههاي جهانی حضور خواهیم یافت. نه صرفا برای درآمدزایی بلکه برای صدور ارزشهاي فرهنگی مان در قالب نرمافزارهایی که تولید ميکنیم.
مهمترین دغدغهاي که داریم بودجه مرکز است. سال گذشته مديريت وقت مركز، در مراسم اختتامیه جشنواره و رسانههاي دیجیتال از رییسجمهور درخواست کرده بودند که سال آینده ۱۲۰ میلیارد تومان بودجه به مرکز اختصاص دهند. این پیشنهاد موافقت شد و تا به امروز هم هیچ کدام از مسوولان نسبت به آن مخالفتی نداشتهاند اما هنوز حتی یک ریال از آن هم اختصاص نیافته است و بودجه ما هم اکنون یک سوم شده است. مطمئن هستم که اگر از این موضوع حمایت شود ما ميتوانیم توان صادرات خود در این بخش را افزایش دهیم. مطمئن هستم ميتوانیم میزان صادرات این بخش را در طول یک برنامه پنج ساله به ۵۰۰ میلیون دلار در هر سال برسانیم.
یعنی فکر ميکنید در دورههاي آینده هم همچنان ریاست مرکز را بر عهده خواهید داشت؟
نه!. مهم نیست که بمانم یا بروم. مهم این است که این تفکر و این باور به وجود بیايد. تا آخرین روزی که در مرکز باشم برنامههایی که طراحي کردهایم را اجرا خواهم کرد. حتما تا نمایشگاه هفتم یعنی نمایشگاه سال آینده حضور داریم و سعی ميکنم پایههایی را که امسال گذاشتهایم مستحکمتر کنیم و اگر مشکل مالی نداشته باشیم قطعا با قدرتتر این برنامهها را ادامه خواهیم داد.