این فرضیه که تعاملی بودن یکی از ویژگی های بارز فضای مجازی است، از یک سو منجر به طرح این سوال میشود که تعاملی بودن به چه معناست؟
قسمت اول
تعاملی بودن شاخص فضای مجازی دانش ارتباطات
روزنامه همشهری , 21 ارديبهشت 1391 ساعت 8:52
این فرضیه که تعاملی بودن یکی از ویژگی های بارز فضای مجازی است، از یک سو منجر به طرح این سوال میشود که تعاملی بودن به چه معناست؟
چکیده
این فرضیه که تعاملی بودن یکی از ویژگی های بارز فضای مجازی است، از یک سو منجر به طرح این سوال میشود که تعاملی بودن به چه معناست؟ و از سوی دیگر این سوال پیش میآید که تعاملی بودن چه رابطهای با فضای مجازی میتواند داشته باشد؟ این مقاله تلاش میکند به این دو پرسش پاسخ در خور و مناسبی بدهد.
مطالعۀ کتابخانهای و مصاحبه روش بررسی این مقاله برای پاسخ به دو پرسش پیش گفته است. رویکرد نظری که مباحث این مقاله بر اساس آن پی ریزی شده ؛ رویکردی است که راجرز و کنسید، نسبت به ارتباطات دارند آنها «ارتباطات را فراگردی میدانند که شرکت کنندگان در آن اطلاعات را خلق میکنند و در آن سهیم میشوند تا به درک متقابل نائل آیند.» (دهقان،۱۳۸۷:۲۶)
***
هررسانهای، ویژگی های ذاتی دارد که بر اساس این ویژگی ها در فرآیند ارتباط نقش ایفا میکند. این ویژگی ها میتواند مرزها و نقاط تفاوت و تشابه رسانه ها را با یکدیگر مشخص نمایند. در واقع رسانه ها با این ویژگی ها تعریف میشوند و قابلیت های وجودی خود را به نمایش میگذارند. رادیو، تلویزیون، سینما و فضای مجازی هر کدام به عنوان یک رسانه دارای ویژگی هایی هستند؛ البته هر یک از این رسانه ها دارای یک یا چند ویژگی خاص هستند که به عنوان ویژگی متمایز کننده آن رسانه محسوب میشود. تلویزیون با قدرت تصویر و صدایی که دارد همواره انسان ها را به خود جذب میکند یا رادیو با صدا قدرت تخیل انسان را به اوج میرساند. اگر فضای مجازی در این قالب قرار گیرد از جمله ویژگی این فناوری که آن را با سایر فناوری ها مثل تلویزیون، رادیو، سینما متفاوت میسازد؛ تعاملی بودن آن است. تعاملی بودن اگرچه با فضای مجازی متولد نشد. اما دوران اوج خود را در این فضا به دست آورده است. بر همین اساس است که فضای مجازی بیشتر با این ویژگی شناخته میشود یا به عبارت دیگر این ویژگی به طور بالقوه در فضای مجازی امکان بروز و ظهور بیشتری را مییابد.
ویژگی تعاملی بودن را میتوان در دو سنت نظری که در ارتباطات مطرح است مورد توجه قرارداد. سنت فکری اول ارتباطات را یک جریان خطی از فرستنده به گیرنده تعریف میکند در حالی که سنت فکری دوم ارتباطات را به عنوان فراگردی تعاملی که در آن افراد نقش مشارکت کننده را دارند؛ در نظر میگیرد.(دهقان:۱۳۸۷) بر اساس این رویکردها نظریه پردازان درصدد تعریف تعاملی بودن برآمده اند؛ کسانی مثل کیوسیس(۲۰۰۲)، که یک دیدگاه ترکیبی از تعاملی بودن ارائه میدهد. داونز و مک میلان(۲۰۰۰) نیز از تعاملی بودن سخن به میان میآورند. ویلیام (۱۹۸۸) دربارۀ تعاملی بودن نظراتی را ارائه میدهد. علاوه بر این افراد، نظریه پردازن و محققان دیگری را نیز میتوان نام برد که دربارۀ تعاملی بودن نظریاتی ارائه داده اند.
با توجه به نظریه های متفاوتی که دربارۀ تعاملی بودن مطرح شده است این تحقیق به دنبال پاسخ گویی بهاین پرسش است که تعاملی بودن چیست؟ و این ویژگی چه رابطهای با فضای مجازی میتواند داشته باشد؟ برای پاسخ بهاین پرسش ها علاوه بر رویکرد نظری باید به روش تحقیق نیز توجه کرد. در این مقاله از دو روش استفاده مطالعۀ کتابخانهای و مصاحبه استفاده شده است وهر دوی این روش ها برای تایید این فرضیه که تعاملی بودن یکی از ویژگی های فضای مجازی است؛ مورد توجه قرار گرفته اند. اما ضرورت توجه بهاین فرضیه در این امر نهفته است که منجر بهایجاد یک تصویر مشخص از فضای مجازی و ویژگی تعاملی بودن در ذهن انسان میشود.
مباحث نظری
همانطور که در مقدمه نیز اشاره شد؛ دو سنت نظری نسبت به ارتباطات وجود دارد. این دوسنت فکری را میتوان چنین توضیح داد؛ سنت فکری اول «با جنبۀ انتقالی فراگرد ارتباط در پیوند است و نتیجه آن الگوی فرستنده- پیام- مجرا- گیرنده است، که نوعی الگوی خطی است. این الگو نشان میدهد که چگونه یک اندیشه، احساس، نگرش وغیر آن از شخصی به شخص دیگر منتقل میشود. سنت فکری دیگر بر عناصری مثل دو سویگی و ادراکات مشترک تکیه میکند. راجرز وکنسید، کهاین شیوۀ فکری را عرضه میکنند، ارتباطات را فراگردی میدانند که شرکت کنندگان در آن اطلاعات را خلق میکنند و در آن سهیم میشوند تا به درک متقابل نائل آیند. این تعاریف مختلف از مفهوم ارتباط بازتاب تحول تاریخی در نظریه وعمل ارتباطات است. روند حرکت درنظریه وعمل، هر دو، از تعریف خطی و انتقالی- مکانیکی ناگزیر به تعریف ادراکی واشتراکی دو سویه روی آورده است.» (دهقان،۱۳۸۷:۲۶)
تکیه به هر یک از این دو سنت فکری نتیجهای متفاوت برجای میگذارد؛ چراکه در سنت اول،انتقال و در سنت دوم، تعامل و اشتراک به عنوان ویژگی برجستۀ ارتباطات مورد توجه است. بنابراین پیروی کردن از هر یک از این دو سنت نتیجهای متفاوت به دنبال خواهد داشت. در این تحقیق رویکرد دوم به عنوان رویکرد پایه، در نظر گرفته شده است. یعنی رویکردی که ارتباطات را عرصهای برای تعامل تعریف میکند. اما تعاملی بودن، مفهومی است که به راحتی نمی توان آن را مورد بحث قرار داد چراکه دیدگاه های مختلفی دربارۀ این واژه وجود دارد. پس در رویکرد دوم نیز در مورد ویژگی تعاملی بودن و اینکه چه نوع ارتباطی تعاملی است وچه نوع ارتباطی تعاملی نیست اجماع کاملی وجود ندارد. بنابراین ضروری است که دیدگاه های مختلف دربارۀ تعاملی بودن ارائه شود تا به تعریفی از این ویژگی و نیز ارتباط آن با فضای مجازی دست یافت.
قبل از طرح دیدگاه های مختلف بهتر است ابتدا تعریفی از تعاملی بودن ارائه شود.« هدف نهایی تعامل تاثیر گذاری بر جهان خارج است. اگر یک مثلث را در ذهن خود تصویر کنیم و سه مفهوم اطلاعات، ارتباطات و تعاملات را در سه گوشۀ این مثلث قرار دهیم.مفهوم اطلاعات، یعنی داده ها از فرستنده به گیرنده ارسال شود. مفهوم ارتباطات یعنی این که علاوه بر جریان اطلاعاتی که وجود دارد یک بازخوردی نیزشکل بگیرد؛ اگر a به سمت b دادهای را میفرستد یک بازخوردی نیز بین آنها شکل بگیرد؛ زمانی کهاین بازخوردها به تدریج افزایش مییابد در این حالت است که دوسویگی اتفاق میافتد. حال اگر این دوسویگی به گونهای باشد که افرادی که در زمان ومکان با هم مشترک اند؛ چه با واسطه از طریق رسانه وچه بی واسطه از طریق ارتباطات اجتماعی، با هم این مبنای انتقال داده و شبکۀ ارتباطاتی را به یک عمل مشترک، هویت مشترک، اقدام مشترک، فکر مشترک و یا یک احساس مشترک تبدیل کنند؛ در این زمان است که تعامل رخ داده است.»(منتظر قائم ۱۳۹۰)
با توجه به چنین تعریفی دیدگاه ها و نظرات متفاوتی در بارۀ تعاملی بودن وجود دارد. نظریه پردازان مختلف از زاوایای گوناگون این مفهوم را مورد کندوکاو قرار داده اند و هر یک با توجه به خصیصهای که به نظر آنها میتواند؛ مهم ترین ویژگی باشد؛ این مفهوم را تعریف کرده اند. اما همان طور که در سنت های نظری نیز به آن اشاره شد همۀ این نظریه پردازان در زمرۀ کسانی قرار دارند که ارتباط را به عنوان فرآیندی تعاملی در نظر میگیرند. پس همه در این باره که ارتباط باید تعاملی باشد توافق دارند؛ اما دربارۀ اینکه چه ارتباطی تعاملی است اتفاق نظر ندارند. از سوی دیگر در این دیدگاه ها سه موضوع اصلی دربارۀ تعریف تعاملی بودن مورد تاکید است؛ کهاین موضوعات شامل فناوری، محیط ارتباطی، درک (تصور)کاربر، میشود.(کیوسیس ۲۰۰۲) که در ادامه ، هر یک از این دیدگاه ها تشریح است.
تعاملی بودن با تاکید برفناوری
«بسیاری از محققان علوم ارتباطات و رایانه معتقدند که تعاملی بودن ناشی از خصوصیات فناورانه است که به کاربر اجازه میدهد تعامل داشته باشد. محققین در این سنت تعاملی بودن را بر حسب اینکه چه تعداد و چه نوع اشکال فناورانه ارتباطات تعاملی را مهیا میکند، تعریف میکنند....» (تاتار،۱۳۸۶:۳۲)
«...از سوی دیگر لوارل که یکی از طرفداران دیدگاه فناوری محور تعامل است، به گونهای آن را میبیند که بیشتر به کاربر کنترل میدهد و بر قدرت گزینش گری کاربر که در حقیقت کنترل او بر ماشین است تاکید دارد. او معتقد است که تعاملی بودن خصوصیت رسانه است، وی تناوب قدرت انتخاب های کاربر، اهمیت فعالیت های مراجعه و اینکه چه مقدار گزینه برای انتخاب دارد را به عنوان عامل های مهم فرایندهای تعاملی بودن میداند....»(تاتار،۱۳۸۶:۳۵)
«...استیور نیز تعاملی بودن را یکی از ویژگی های خود فناوری میداند. استیور تعاملی بودن را به عنوان میزانی که کاربران میتوانند در تعدیل شکل و محتوای یک محیط با واسطه در زمان واقعی شرکت کنند؛ تعریف میکند. تعریف استیور بر کنترل محیط ارتباطی اشاره دارد. اما او عوامل زمانمندی و دوسویگی را نیز به تعاملی بودن اضافه میکند و بدین ترتیب تعریف نسبتا گویاتری را ارایه میکند. استیور بر عواملی تاکید دارد که در تعاملی بودن نقش دارند. سرعت تعامل یا زمان پاسخ، میزان ویژگی هایی کهاین توانایی را میدهند که بتوان در محیط رسانهای دستکاری کرد، توانایی یک سیستم برای نقشه برداری، کنترل بر فعالیت های کاربر به روشی طبیعی یا قابل پیش بینی. استیور معتقد است که محیط هایی مانند فضای مجازی، پیام رسانی الکترونیک ودیگر بافت ها تعاملی بودن را در خود دارا هستند و در این محیط ها کنترل به ویژه توانایی برای تاثیر گذاری و یا تغییر فیزیکی محتوا و تبادل دوسویه پیام از عامل های اصلی محسوب میشود. در مجموع تعریف استیور در بین کسانی که بر این دیدگاه تاکید دارند، تعریفی نسبتا بهتر وجامع تر است.»(تاتار،۱۳۸۶:۳۷)
محققانی که تعاملی بودن را در چارچوب فناوری تعریف میکنند؛ اساسا بهاین موضوع اشاره میکنند که یک فناوری به چه میزان برای مخاطب خود امکان کنترل، و اعمال نظر فراهم میکند. به طور کلی همۀ نظریه پردازانی که مورد اشاره قرار گرفتند بر این عقیده اند که ویژگی تعاملی بودن وابسته به فناوری است یعنی اگر فناوری چنین امکانی نداشته باشد؛ نمی توان به تعاملی بودن دست یافت. به عبارت دیگر آنها تعاملی بودن را منوط و مشروط به این میدانند که یک فناوری به چه میزان ویژگی هایی مثل کنترل، انتخابگری، دوسویگی، سرعت در پاسخ گویی و ... را که از مولفه های تعاملی بودن هستند؛ در اختیار کاربر قرار میدهد.
تعاملی بودن با تاکید بر محیط ارتباطی
پیروان این دیدگاه تعاملی بودن را مربوط به محیط ارتباطی میدانند؛ منظورکسانی که از عبارت محیط ارتباطی استفاده کرده اند این است که ارتباط تعاملی تنها به فناوری محدود نمی شود؛ بلکه یک محیط ارتباطی میتواند محیطی غیر فناورانه نیز باشد. از جمله افرادی که از این منظر به تعاملی بودن مینگرند؛ میتوان به رافائلی و سودویک اشاره کرد.« رافائلی اولین بار تعاملی بودن را اینگونه تعریف کرد: میزانی که در مجموعهای از تبادل ارتباطی، هر انتقال( یا پیام ) سوم (یا انتقالات و پیام های بعدی) به تبادلات قبل از خود و حتی تبادلات قبل تر از خود ارتباط پیدا کند. به زبان ساده تر اینکه پیام سوم در پاسخ پیام دوم و در ارتباط با پیام اول باشد. آنچه از این تعریف برمی آید این است که رافائلی برنوعی پیوستگی پیامی تاکید دارد. چیزی که از آن به عنوان مرتبۀ سوم یاد میکند. در این تعریف بر رابطه و پیوند پیام ها با پیام قبلی تاکید میشود. اینکه پیام ها وپاسخ ها در ارتباط با پیام های قبلی باشند برای او بسیار مهم است و مفهوم تعاملی بودن را عملی میکنند. پاسخ گویی و در واقع بازخورد از جمله مفاهیم کلیدی در تعاملی بودن رافائلی و سودویک است....»(تاتار،۱۳۸۶:۳۸)
البته آنچه رافائلی دربارۀ تعاملی بودن گفته است؛یعنی اینکه پیام ها در یک ارتباط به هم مرتبط باشند تعریفی است که مفهوم تعاملی بودن را بسیار محدود میکند. در واقع میتوان گفت:«...درک رافائلی از تعاملی بودن بسیار ساده انگارانه و در عین حال پیچیده است و در مقایسه با دو دیدگاه دیگر برای مطالعه فناوری های نوین و به خصوص اینترنت از ظرفیت های کمی برخوردار است. شاید او فراموش میکند کهاین رسانه های نوین هستند که میتوانند محیطی را به وجود آورند که وابستگی مرتبه سوم را تسهیل کنند. کیوسیس معتقد است که دیدگاه رافائلی از طرف بسیاری مورد قبول واقع نشد. او علت این امر را عدم توجه به خصوصیات فناورانه میداند. البته تلویحی بر پیوستگی پیام اشاره داشته اند و معتقدند که دو بعد کلیدی تعاملی بودن زمان پاسخ و انسجام پاسخ است. در مورد انسجام پاسخ، توضیح اینکه در طول فرایند ارتباط، پیام های تبادل شده باید با یکدیگر مرتبط باشند.»(تاتار۱۳۸۶:۴۰).
بنابر آنچه گفته شد میتوان چنین نتیجه گرفت که طرفداران دیدگاه تعاملی بودن از منظر محیط ارتباطی آن گونه که باید نتوانسته اند این دیدگاه را شرح و بسط دهند و تنها مفاهیمی که از این دیدگاه دربارۀ تعاملی بودن میتوان دریافت کرد؛ این است که پیام ها در یک ارتباط باید با یکدیگر هماهنگ ومرتبط باشند؛ البتهاین پیوستگی یا به گفتۀ رافائلی وابستگی مرتبه سوم که در محیط و زمینۀ ارتباطی به دست میآید یکی از مولفه های تعاملی بودن است نه همۀ مولفه های آن. بنابراین این تعریف یک تعریف جزئی است اما از آنجا که به یک ویژگی تعاملی بودن اشاره دارد نمی توان آن را کنار گذاشت.
تعاملی بودن با تاکید بردرک مخاطب
عنوانی که در بالا آورده شده است؛ مخاطب را، در تعریف تعاملی بودن مورد توجه قرار میدهد؛ یعنی آیا مخاطب احساس میکند که در فرایند ارتباط نقشی دارد؟ این امر بهاین معنی است که حتی اگر یک محیط یا تکنولوژی ارتباطی تعاملی تلقی شود اما مخاطب تصور کند که در ارتباط نقشی ندارد؛ ویژگی تعاملی بودن رخ نمی دهد. برای روشن تر شدن این موضوع میتوان به نظریه پردازانی که تعاملی بودن را با تاکید بر تصور مخاطب تعریف میکنند؛ اشاره کرد.
«نیوهیگن در شمار اولین کسانی بود که تعاملی بودن را به عنوان مفهومی در تصور افراد مطالعه کرد. وی تعاملی بودن را یک متغیر روانشناختی میداند و آن را به تصور ربط میدهد. نیوهیگن از مفهوم تعاملی بودن درک شده یا متصور استفاده میکند. او تعاملی بودن متصور را یک ساختار دو بعدی میشناسد : کنترل متصور کاربر بر اینکه کجاست و به کجا میرود.... و احساس او از اینکه یک شبکه به عنوان یک سیستم به فعالیت او چگونه پاسخ گو است. در این مورد باید گفت کهاین دو بعد هر دو در مورد کاربر رایانه است. روشن است که در هر دو بعد که نیوهیگن به آن تاکید دارد تصور مخاطب واینکه آن را چگونه میبیند از اهمیت برخوردار است و نقطه مرکزی درک آن ها از تعاملی بودن بر تصور مخاطب بنا شده است.»(تاتار۱۳۸۶:۴۲)
«...از سوی دیگر کیوسیس بر اهمیت تصور مخاطب اشاره دارد و در این باره بیان میکند که سطح تعاملی بودن در طول زمان درفناوری های رسانهای ثابت است اما میتواند در تصورات افراد متنوع باشد. کیوسیس با این گفته در واقع به تفاوت بین عینیت و ذهنیت درمورد تعاملی بودن اشاره دارد. بدین ترتیب ممکن است رسانهای از فناوری های تعاملی ثابتی در طول زمان استفاده نماید اما تصورات در مورد تعاملی بودن متفاوت باشد (شاید این امر به واسطۀ نوع نیاز و نوع بهرمندی کابران و نحوه استفاده آنها و اینکه در هر زمان به چه بعدی از تعاملی بودن نیازمند هستند متفاوت باشد.)....»(تاتار،۱۳۸۷:۴۲)
ادامه مطلب در قسمت دوم منتشر خواهد شد.
کد مطلب: 1176