يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ , 28 Apr 2024
جالب است ۰
بانکداری شبکه‌های اجتماعی، رویکردی نوظهور در بانکداری خرد است که فرآیندهای قرض‌دهی و روابط بین قرض‌دهندگان و موسسات مالی را شفاف می‌سازد.
منبع : ماهنامه پیوست
در کشوری که اصولا تقابل‌ها و تضاد‌ها نقش جدیدی‌تری در تصمیم‌گیری‌ها دارند و اساسا گروهی به دنبال پیدا کردن تضادهای مفهومی و اجرایی میان پدیده‌های قدیم و جدید هستند تا در نهایت در تصمیمات‌شان اصل را بر پدیده‌های قدیم نهند، قطعا صحبت‌ کردن از کارکردهای متنوع شبکه‌های اجتماعی در بانکداری اسلامی و همراهی این دو با یکدیگر در شرایطی که شبکه‌های اجتماعی با موانع جدی مواجهند، تصمیمی است خط‌شکنانه برای دستیابی به همگرایی میان مفهومی اصیل به نام بانکداری اسلامی و ابزار جدیدی به نام شبکه‌های اجتماعی. 

طبقه هشتم پژوهشکده پولی و بانکی اعضاء میزگرد (حجت‌السلام سید عباس موسویان دانشیار پژوهشکده فرهنگ و اندیشه اسلامی، دکتر کامران ندری مدیر گروه بانکداری اسلامی پژوهشکده پولی و بانکی، ابوالفضل غلامرضایی معاون شرکت توسن و دکتر نیما امیرشکاری دبیر علمی همایش ) در کنار میزی مستطیل‌شکل از کارکردهای پیوسته و همگرایانه بانکداری اسلامی و شبکه‌های اجتماعی سخن گفتند. 

طی چند سال اخیر شبکه‌های اجتماعی مورد استقبال قرار گرفته‌اند و بخش‌های مختلف اقتصادی دنیا سعی کرده‌اند از پتانسیل آن استفاده کنند، از سوی دیگر بانکداری اجتماعی مقوله‌ای نسبتا قدیمی است اما با مطرح شدن شبکه‌های اجتماعی بانکداری اجتماعی نیز تا حدودی تغییر کرده است، با وجود این شرایط در کشور ما بانکداری اسلامی اجرا می‌شود، حال هر کدام از این مدل‌های بانکداری چه تضادها یا چه شباهت‌هایی به یکدیگر دارند و چگونه به یکدیگر کمک می‌کنند؟ در ابتدا می‌خواهم اگر امکان دارد بانکداری از طریق شبکه‌های اجتماعی را تعریف کنید:

نیما امیرشکاری(دبیر علمی همایش): بانکداری اجتماعی مقوله نسبتا جدیدی است که با گسترش فناوری‌، بانک‌ها با دید جدیدی به آن نگاه می‌کنند. شاید در گذشته بانکداری اجتماعی بیشتر به نقش بانک‌ها در توسعه اجتماعی دقت می‌کرد مانند اینکه بانک‌ها در مردمداری کوشا باشند یا بانکداری سبز را پیش ‌برند. حال با ورود فناوری و گسترش آن این مفهوم تا حدودی تغییر کرده و بانکداری از طریق شبکه‌های اجتماعی شکل گرفته است.
 
موسسه گارتنر برای بانکداری مبتنی بر شبکه‌های اجتماعی تعریفی ارائه کرده است که بد نیست اینجا بدان اشاره کنم. طبق این تعریف؛ بانکداری شبکه‌های اجتماعی، رویکردی نوظهور در بانکداری خرد است که فرآیندهای قرض‌دهی و روابط بین قرض‌دهندگان و موسسات مالی را شفاف می‌سازد. بحث شفافیت این است که آن قرض‌دهی و وام‌دهی که در یک بانک قرار بود اتفاق بیفتد، با کمک ابزارهایی مانند وام‌های نفر به نفر یا طرحی که همه برای یک موضوع و به قصد خاصی پول جمع کنند، از طریق شبکه‌های اجتماعی می‌تواند گسترش یابد. 

موسسه گارتنر بانکداری از طریق شبکه‌های اجتماعی را به سه دسته تقسیم کرده است؛ طبق این تقسیم‌بندی از شبکه‌های اجتماعی بانک‌ها می‌توانند برای اطلاع‌رسانی‌شان بهره‌ برند و محصولات خود را از طریق شبکه‌های اجتماعی به نقد و بررسی بگذارند تا استفاده‌کنندگان از این خدمات یا خوانندگان آنها برای آن سرویس و خدمات کامنت بگذارند یا آن را لایک کنند. 

از طرف دیگر بحث گردش مالی در شبکه‌های اجتماعی را مطرح می‌کند، بسیاری از شبکه‌های اجتماعی می‌توانند مانند کیف پول باشند یعنی از طریق شبکه اجتماعی می‌توانید خریدی انجام دهید و آن کالای خریداری‌شده را برای دوست‌تان بفرستید. گردش مالی هم می‌تواند در شبکه اجتماعی اتفاق بیفتد یا ترکیبی از این‌ها؛ یعنی هم وام‌دهی، هم گردش پول و هم گردش اطلاعات که افراد لایک کنند و کامنت بگذارند. بحثی که من فکر می‌کنم باید مطرح شود این است که این تعاریف با بانکداری اسلامی در تعارض هستند یا هم‌راستا با یکدیگر پیش می‌روند؟

طبق تعریف گارتنر شفافیت اساس بانکداری مبتنی بر شبکه‌های اجتماعی است، در اصل ارتباط بین قرض‌دهندگان و قرض‌گیرندگان خیلی تسهیل‌ شده و این شفافیت مبتنی بر همین شکل گرفته است، با توجه به تعریف کلی از بانکداری اسلامی آیا تقابلی بین این دو شیوه وجود دارد یا خیر، یا می‌توانیم این دو مفهوم را به هم نزدیک کنیم؟
حجت الاسلام والمسلمین سید عباس موسویان(دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی): بحث بانکداری اجتماعی همان‌طور که آقای امیر شکاری مطرح کردند به دو معنا به کار می‌رود. یک معنای قدیمی چند دهه پیش که مرتبط می‌شود به خدماتی که بانک‌ها در حوزه‌های اجتماعی و همسو با مسوولیت اجتماعی بر عهده داشتند و بیشتر این دیدگاه ناظر بر محیط زیست و مسوولیت‌های اجتماعی بانک‌ها بود، بحثی که جدیدا با شکل‌گیری شبکه‌های اجتماعی مطرح شده، که البته با آن تعریف هم بی‌ربط نیست و نسبت خصوص و عموم من وجه دارد.
 
در تعریف قبلی عمدتا به دلیل ویژگی صنعت بانکداری، نگرش اجتماعی با اقتصاد سرمایه‌داری ترکیب و بحث سود برجسته می‌شد. همین امر با اهداف اجتماعی بانک تعارض پیدا می‌کرد. چرا که اگر بانک می‌خواست سودش را افزایش دهد باید پروژه‌های خاصی را قبول می‌کرد. همین امر با اهداف اجتماعی بانک در تعارض قرار می‌گرفت. بانک اگر بخواهد سودش را حداکثر کند باید در بخش‌های اقتصادی خاصی پروژه انتخاب کند، در حالی که منافع اجتماعی در بخش دیگری است. 

فرض کنید در جامعه‌ای که در حال گذر از جامعه سنتی به جامعه مدرن است، بخش کشاورزی بخش بسیار مهمی تلقی می‌شود اما بانک می‌بیند اگر منابع را به آن سمت ببرد سودش کاهش می‌یابد ولی اگر سرمایه‌اش را به سمت تجارت و بازرگانی ببرد در مدت کوتاه سودش افزایش می‌یابد. اینجا تناقضی در بانکداری به وجود می‌آید؛ اگر هدف تامین سود باشد باید منابع را از بخش کشاورزی خارج و در بخش تجارت سرمایه‌گذاری کند. همین‌جاست که تناقض ایجاد می‌شود. 

تا زمانی که بحث ارتباطات الکترونیکی مطرح نبود به عنوان مباحث تئوریک از آن می‌گذشتند و در اروپا و آمریکا تک‌بانک‌هایی به عنوان بانک‌های اجتماعی ظهور پیدا می‌کردند و پس از یک دوره کوتاه نیز افول می‌کردند؛ خوشبختانه گسترش فناوری این مباحث را از کلاس‌ها وارد جامعه کرد، امروز موضوع محیط زیست دغدغه عمومی است؛ بسیاری از این اطلاع‌رسانی‌ها از طریق شبکه‌های اجتماعی صورت می‌گیرد، هدف را تبدیل به خواسته عمومی می‌کند و از همین رو موقعیت ممتازی به‌ وجود می‌آورد.

حاج آقا موسویان موضوع اصلی این است که آیا آنچه در بانکداری اسلامی در پی آن بودیم از طریق بانکداری شبکه‌های اجتماعی می‌توانیم به آن دست پیدا کنیم؟
در اصل این یک ابزار کمکی بسیار مفید است برای اینکه ما به آن اهداف برسیم، چرا که یکی از ویژگی‌های بانکداری اسلامی همین است؛ در عین حال که سود را قبول دارد و می‌گوید بانک اسلامی موسسه خیریه نیست بلکه یک بنگاه اقتصادی است و سود نیز در محور قرار دارد اما هدف غایی سود به تنهایی نیست. 

بلکه در کنارش مسوولیت‌های اجتماعی بانک قرار می‌گیرد. این بحث می‌تواند به پیشبرد این هدف کمک کند. یکی از مباحث مطرح‌شده بحث شفافیت اطلاعاتی است. این موضوع به صورت دقیق هم‌راستا با بانکداری اسلامی است؛ چون دومین عنصری که بانکداری اسلامی بعد از بحث ممنوعیت ربا روی آن دست می‌گذارد و تاکید جدی دارد بحث ممنوعیت غرر است؛ غرر به این معنا که معاملات بانک با مشتریانش به گونه‌ای باشد که مسوولیت‌ها،‌ امتیازات و حقوقش شفاف نباشد.

با توجه به صحبت‌های حاج‌آقا موسویان ما می‌توانیم به اهداف بانکداری اسلامی از طریق شبکه‌های اجتماعی برسیم، در واقع ایشان اشاره می‌کنند بانکداری شبکه‌های اجتماعی ابزاری است برای تحقق اهدافی که بانکداری اسلامی دارد. 

جناب آقای ندری به نظر شما آیا شبکه‌های اجتماعی ابزاری هستند که یکسری مفاهیم جدید در آن خلق می شوند یا صرفا یک ابزار جدید در عرصه بانکداری به شمار می‌روند؟
کامران ندری (مدیر گروه بانکداری اسلامی پژوهشکده پولی و بانکی): این مفاهیم، مفاهیم خلق‌شده بودند، نکاتی که حاج‌آقا اشاره کردند، مسوولیت‌های اجتماعی که سازمان‌ها دارند، اینها مفاهیم جدیدی نیستند، اینکه هدف در جامعه صرفا نباید حداکثر کردن سود باشد، باید به محیط زیست به اتحاد و یکپارچگی بین مردم و چگونگی گردش ثروت بین مردم توجه کنیم. گردش ثروت نباید به گونه‌ای باشد که یک گروه ثروتمند و یک گروه فقیر که همواره وجود داشته، شکل گیرند. 

بعضا نگاه می‌کنید می‌بینید بانکداری متداول بدون توجه به مسوولیت‌های اجتماعی‌اش جامعه‌ را به این سمت سوق می‌دهد. در تعالیم ما تاکید شده که بده‌بستان بر مبنای بخشش باشد؛ گفته می‌شود اگر من به کسی قرض دادم درست است که من نباید شرط کنم که پول نقدی را به صورت اضافه به من برگرداند اما خیلی خوب است وقتی شخص آن را پس می‌دهد مقداری به آن اضافه کند. این روحیه بخشندگی، این روحیه‌ای که من نسبت به همنوع خودم دارم و احساس مسوولیت اجتماعی و اینکه فقط و فقط به خودم فکر نمی‌کنم، مفاهیم جدیدی نیست؛ رسالت انبیا این بوده است تا این مفاهیم را جا بیندازند. 

اما به نظرم در گذشته تکنولوژی تا این حد توسعه و گسترش پیدا نکرده بود که به کمک تکنولوژی این مفاهیم بسیار بلند در تعالیم دینی تحقق پیدا کند. نکته‌ای که در صحبت حاج‌آقا بود و من هم قبول دارم، این است که شبکه‌های اجتماعی الان بستر لازم را برای حرکت به این اهداف بلند و متعالی که مورد تایید اسلام بوده و هست، فراهم کرده است، یعنی بستری فراهم‌ شده که می‌توانیم به مسوولیت‌های اجتماعی توجه کنیم.وام های نفر به نفر(peer group هایی) می‌تواند در این شبکه‌های اجتماعی شکل بگیرد که اهداف‌ و آرمان‌هایشان با سهامداری یک بانک متداول برای جامع بشری متفاوت باشد. 

سهامدار یک بانک متداول شاید هدفش دستیابی به حداکثر سود به هر طریقی باشد، حال می‌خواهد به محیط زیست آسیب برساند یا خیر. آنها تنها موضوعی که مورد توجه‌شان قرار می‌گیرد سود است. اما آنچه بانکداری اجتماعی و بانکداری اسلامی پیگیری می‌کنند آن است که به دست آوردن سود به هر قیمتی مجاز نیست. 

گروه‌هایی که نسبت به جامعه احساس مسوولیت می‌کنند می‌توانند از طریق شبکه‌های اجتماعی همدیگر را پیدا کنند، چنین شرایطی در قبل امکان‌پذیر نبود. حالا می‌توانند منابع‌شان را مطمئن‌تر درون این شبکه‌ها به کار بیندازند و برای اهداف متعالی‌تری، منابع را بگردانند. بنابراین فکر می‌کنم برای اینکه به سمت اسلام و مفاهیم اسلامی حرکت کنیم، طبعا گذر زمان یا نوآوری‌هایی که در عرصه تکنولوژی صورت می‌گیرد می‌تواند بسیار مفید باشد.

آقای امیرشکاری اشاره کردند که مهم‌ترین ویژگی بانکداری اسلامی و بانکداری شبکه‌ای شفافیت است و طبق گفته حاج‌آقا و آقای ندری استفاده از ابزار جدید هیچ منافاتی با اهداف بانکداری اسلامی ندارد. به نظر شما آقای غلامرضایی به لحاظ زیرساختی و فنی وضعیت شبکه بانکی ما چگونه است، آیا می‌تواند از این ابزار جدید استفاده کند یا خیر؟ یا تا چه اندازه می‌تواند در این شفافیت به ما کمک کند؟
ابوالفضل غلامرضایی (معاون امور مشتریان توسن): قبل از اینکه وارد این بحث شوم اجازه دهید چارچوبی را به آن اضافه کنم؛ از یک منظر هم سود و هم مسوولیت اجتماعی از ارکان بانکداری اجتماعی هستند. بانکداری تجاری به عنوان هدف اول و آخر به سود نگاه نمی‌کند، در بانکداری اسلامی هدف اول سود است اما همان‌طور که حاج‌آقا به آن اشاره کردند، این سود مقید در یک قیود و اهداف اجتماعی است. اما در تعریف سنتی بانکداری اجتماعی ما نگاه و تمرکزمان به اجتماع و بعد از آن سود است. یعنی اول نگاه می‌کنیم ببینیم این پروژه برای اجتماع و آینده‌اش خوب هست یا نه، بعد می‌رویم انتخاب می‌کنیم ببینیم سودآور هست یا خیر اما در بانکداری اسلامی ما فرد را لحاظ می‌کنیم که عملکرد اقتصادی‌اش چیست؛ 

اینکه در راستای اهداف اجتماع هست یا خیر به عنوان قید دوم مورد توجه قرار می‌گیرد. پس یک تقابل میان تعریف سنتی بانکداری اجتماعی و بانکداری اسلامی به لحاظ تقدم و تاخر اهداف وجود دارد. اما تمام اینها چه بانکداری اسلامی و چه بانکداری اجتماعی در یک چارچوب است. بانک به عنوان یک بنگاه تجاری و واسطه گرفتن سپرده‌های مردم و دادن وام وظیفه‌ای بر دوش دارد. بانک یک سازمان مربوط به دوره صنعتی است. تکنولوژی یک تکنولوژی جدید است. توسعه شبکه اجتماعی نیز بیش از آنکه تکنولوژی یک بنگاه اقتصادی باشد، بیشتر تکنولوژی بازار است. 

شما نگاه کنید تفاوت بازار سرمایه و بنگاه‌های بازار سرمایه با بازار بانکی و بنگاهای بانکی؛ بانک‌ها نهادهایی هستند که به اطلاعات زیادی رو می‌آورند، این اطلاعات را مدیریت می‌کنند، فکر می‌کنند، ریسک را برآورد می‌کنند و از این سرمایه‌هایی که واردشان شده با توجه به مدیریت ریسک‌شان وام می‌دهند. اما در بازار سرمایه فرد اطلاعات زیادی را دریافت می‌کند چون شفافیت، اصل است در صورتی که در نظام بانکی مبتنی بر بنگاه‌های اقتصادی شفافیت اصل نیست، مدیریت اطلاعات و سرمایه‌ها و مدیریت ریسک اصل است. حال در بانکداری مبتنی بر شبکه‌های اجتماعی فضایی ایجاد شده تا از یک بنگاه اقتصادی به سمت بازار بانکی حرکت کنیم به جای اینکه در نقطه بانک باقی بمانیم.

پس از منظر شما این موضوع با مفهوم بانکداری اسلامی تقابل ایجاد نمی‌کند؟
این موضوع با بانکداری سنتی تقابل ایجاد می‌کند، نگوییم بانکداری اسلامی. به نظر می‌رسد این مدل در راستای بانکداری اسلامی بهتر از بانکداری سنتی عمل می‌کند. همان‌طور که بانکداری اسلامی یک بانکداری فردگرایانه مبتنی بر بازار است، نه یک بانکداری جامعه‌ای مبتنی بر کنترل متمرکز. در بانکداری اسلامی عقود وجود دارد، عقود فردی هستند. اتفاقا آنجایی در بانکداری اسلامی مشکل ایجاد می‌شود که می‌خواهیم ریسک را یک نفر دیگر بر عهده گیرد. در مدل بانکداری سنتی ریسک را فقط بانک بر عهده می‌گیرد. در مدل بانکداری مبتنی بر شبکه‌های اجتماعی و به خصوص سطحی که دکتر امیرشکاری اشاره کردند- وام‌دهی فرد به فرد- این ریسک کاملا به سمت وام‌دهنده و وام‌گیرنده منتقل می‌شود.

یعنی ابزاری می‌شود برای کمک کردن به مفهومی که در بانکداری اسلامی مطرح است.
بله اما این به آن معنا نیست که مدل بانکداری مبتنی بر شبکه‌های اجتماعی مدلی است که از بانکداری تجاری حمایت نمی‌کند. از بانکداری تجاری هم به خوبی پشتیبانی می‌کند از بانکداری اجتماعی نیز به مفهوم بانکداری اجتماعی سنتی پشتیبانی می‌کند.

آقای غلامرضایی معتقدند بانکداری مبتنی بر شبکه‌های اجتماعی ابزارهایی هستند که می‌توانیم در مفاهیمی مانند بانکداری اسلامی و حتی بانکداری تجاری مورد استفاده قرار دهیم؛ یعنی ابزار است و ما می‌توانیم مفهوم مورد نظر خود را با آن گسترش دهیم. به نظر شما گرایش بانکداری مبتنی بر شبکه‌های اجتماعی بیشتر به عنوان یک ابزار بیشتر به کدام سو گرایش دارد؟
من با اینکه شبکه‌های اجتماعی می‌توانند دسترسی فردی را گسترش دهند و شما می‌توانید هر مدل تجاری‌ای را که منتهی به فرد و مصرف‌کننده نهایی است با آن پیش برید، کاملا موافقم. از این نظر بسترهای شبکه‌های اجتماعی کاربردهای مختلفی در صنایع مختلف خواهند داشت. تحولی که شبکه‌های اجتماعی در کسب و کارها ایجاد کرده‌اند، قابل قیاس است با تحولی که صنعتی کردن دنیا، ایجاد کرد. 

مهم این است که کدام صنعت چه زمانی این تحول را درک می‌کند، چند ویژگی در شبکه‌های اجتماعی وجود دارد که آنها را از بقیه فناوری‌ها متفاوت می‌کند و آنها را به حوزه‌ای که شاید مورد علاقه یک بانکداری حوزه اسلامی باشد، نزدیک می‌کند. 

یکی اینکه در شبکه‌های اجتماعی شما به کاربر نهایی و آن فرد نهایی دسترسی بدون واسطه و مستقیم دارید. اگر قبلا بانک از طریق سرپرستی و شعبه و باجه به مشتری دسترسی پیدا می‌کرد و بانک مجبور بود یک عقد از پیش تعیین‌شده برای تمام مشتریان و بدون کوچک‌ترین انعطافی منعقد کند، از طریق شبکه‌های اجتماعی بانک می‌تواند بدون واسطه و مستقیم به مخاطب اصلی خودش دسترسی پیدا کند. 

ویژگی دیگر این است که خود مخاطب‌ها هم از طریق یک شبکه اجتماعی با یکدیگر در ارتباط هستند؛ یعنی یک ابزار ارتباطی در اختیار مخاطب می‌گذارد، مثلا وقتی شما وارد یک شعبه می‌شوید نمی‌توانید امکاناتی را که درون این شعبه هست با امکانات بانک‌ها و شعب دیگر مقایسه کنید در صورتی که شبکه‌های اجتماعی این امکان را به مخاطب می‌دهد تا بتواند نظر خود را در مورد آن شعبه و حتی تسهیلات یک بانک بگوید، با بانک‌های دیگر مقایسه کند و با دیگران به اشتراک بگذارد.

من فکر می‌کنم شبکه‌های اجتماعی، ویژگی‌هایی جدیدی ایجاد کرده‌اند که اگر آنها را زود درک کرده و به سمت‌شان حرکت کنیم می‌توانیم به بسیاری از نقاط ضعف بانکداری اسلامی که قبلا نمی‌توانستیم از طریق بانکداری متداول به آنها دست‌ یابیم، برسیم. اما دوست دارم بدانم ریسک‌های آن از نظر متخصصان بانکداری اسلامی چیست؟ و اگر بخواهد در کشور اجرا شود با وجود پیش‌فرض منفی‌ای که نسبت به شبکه‌های اجتماعی به وجود آمده آیا می‌توانیم آن را مدیریت کنیم؟

حاج‌آقا موسویان شما معتقدید اهداف بانکداری اسلامی از طریق این ابزار جدید قابل تحقق است و تضادی در اهداف ندارد، اما نکته حائز اهمیت فعالیت شبکه‌های اجتماعی در ایران است. بعد منفی این شبکه‌ها خیلی پررنگ‌تر از مزایای آن شده، به نظر شما چه کارکردهای منفی و چه موانعی وجود دارد که ما بخواهیم از شبکه‌های اجتماعی برای توسعه بانکداری اسلامی استفاده کنیم؟ برای اینکه این دو را به هم نزدیک کنیم چه راهکاری وجود دارد؟
همان‌طور که دکتر ندری نیز در صحبت‌شان به آن اشاره کردند اساس شبکه‌های اجتماعی به یکسری تکنولوژی و دانش جدید برمی‌گردد که می‌توانیم از این تکنولوژی در مسیر صحیح استفاده کنیم، از سویی هم می‌تواند در مسیر منفی قرار گیرد. یکی از مشکلات و موانع اجرای صحیح بانکداری‌ اسلامی بحث تقارن اطلاعات است و این شبکه‌ها می‌توانند در این زمینه کمک زیادی بکنند. علت اینکه بانک‌های اسلامی با مبانی تئوریک بانکداری اسلامی فاصله گرفته‌اند، عدم دسترسی بانک‌ها به اطلاعات مشتری و عدم دسترسی مشتریان به اطلاعات بانک‌هاست. 

همیشه اطلاعات درون بانک مانند جعبه سیاه برای مشتری است کمااینکه بسیار رایج و مرسوم است که مشتری دو دفتر داشته باشد؛ یکی برای بانک و یکی برای خودش، یعنی اطلاعاتش را همیشه نسبت به بانک مخفی کرده است. در نتیجه بانک دسترسی به اطلاعات وی ندارد و وقتی می‌خواهد در یک فعالیت اقتصادی مشارکت کند، اولین سوالی که برای بانک مطرح می‌شود این است که من چگونه به این مشتری اعتماد کنم. 

می‌دانم که از صد نفر اگر ۴۰ نفر هم قابل اعتماد باشند، ۶۰ نفر نیز قابل اعتماد نیستند. اگر بخواهم به سیستمش اعتماد کنم سیستم در دسترس بانک نیست، کمااینکه مشتری هم دسترسی به اطلاعات نهفته ندارد. شبکه‌های اجتماعی می‌تواند در این زمینه کمک کند، شما به عنوان یک بانکدار اسلامی می‌خواهید بدانید هزینه متوسط پرورش میگو چقدر است. از همان محل کار می‌توانید جزییات سرمایه‌گذاری در این مورد را پیدا کنید. 

فردا اگر مشتری اعلام کرد که من در پروش میگو بازدهی‌ام این‌قدر بود یا هزینه‌هایم این‌قدر بود، می‌توانید آمار صدتا تولیدکننده مشابه را به او بدهید. کمااینکه همان مشتری هم وقتی پروژه‌اش را به بانک اعلام می‌کند و بانک می‌گوید حداقل سود مورد انتظار مثلا ۲۷ درصد است، می‌تواند لیستی را از مراکز ارائه دهد که سود متوسط این مراکز در طول این سال‌ها این‌قدر بوده است. اگر ما بتوانیم از این شبکه‌ها استفاده صحیح کنیم، هم بانکدار ما اطلاعاتش در زمینه کسب و کار گسترش پیدا می‌کند و به تقارن اطلاعاتی می‌رسد و هم به صورت متقابل متقاضی نیز به سادگی همه آن جعبه سیاهی که از بانک برایش نامشخص بود، باز می‌شود.

سوال ما را جواب ندادید، ذهنیت منفی نسبت به شبکه‌های اجتماعی را چگونه می‌توان از بین برد؟
شما اگر چهره‌های زیبای شبکه‌های اجتماعی را مشخص کنید و اینکه چه کمکی می‌تواند در جهت اهداف جامعه بکند، این چهره منفی از بین می‌رود. مثلا یکی از زیبایی‌های شبکه‌های اجتماعی که الان هم در ایران راه‌ افتاده، شبکه اجتماعی خرید و فروش کالاهای دسته‌دوم است. 

این شبکه به شفافیت قیمت کالاها کمک زیادی می‌کند. این یک مثال ساده است، به طور مثال اگر همه تسهیلات بانک‌های ۳۰گانه کشور روی شبکه‌های اجتماعی قرار گیرد، همه می‌توانند آنها را با یکدیگر مقایسه و از میان‌شان گزینش کنند. از آن طرف نیز برای بانک گزینش پروژه بسیار ساده‌تر خواهد شد. اگر استفاده صحیح و منطقی از ابزارها داشته باشیم، این ابزارها نه‌تنها مانع نمی‌شوند بلکه مشکلات نیز برطرف می‌شود.

این عقیده وجود دارد که بانکداری مبتنی بر شبکه‌های اجتماعی می‌تواند بخشی از چالش‌های بانکداری اسلامی را برطرف کند، به نظر شما با توجه به تقابل ذاتی بین بانکداری اسلامی و بانکداری اجتماعی… 

اجازه بدهید همین‌جا موضوعی را روشن کنم. من نظری درباره صحبت‌های آقای غلامرضایی دارم، تقابل میان بانکداری اجتماعی و بانکداری اسلامی ذاتی نیست، از دو منظر نگاه کردن است، گاهی واژه‌ها مفهوم را نمی‌رسانند. با یک تفسیر وقتی می‌خواهند اهداف بانکداری اجتماعی را مرتب کنند می‌گویند سود، مردم و محیط زیست؛ سود را به عنوان متغیر اول بیان می‌کنند. بعضی دیگر هم می‌گویند مردم، محیط زیست و سود. این بستگی به نوع نگاه آنهاست اما من سوالم این است که اگر پروژه‌ای برای بانک اجتماعی سود نداشت اما به لحاظ فعالیت اجتماعی خیلی به نفع مردم بود، آیا آن را اجرا می‌کرد؟ 

در واقع تقدم و تاخر است، بانکداری اسلامی می‌گوید اگر این فرد سود کند و فعالیت غیراخلاقی هم نباشد، بانک می‌تواند وارد آن شود، اما اگر در راستای هدفی باشد که جزو اهداف اجتماعی نباشد، بانک اجتماعی آن را اجرا نمی‌کند. می‌گوید من پروژه‌هایی تعریف می‌کنم در راستای محیط زیست، اگر این پروژه کمکی به اهداف ما نمی‌کند هر چند پروژه سودآوری است، بانک اجتماعی وارد آن نمی‌شود. 

بله قبول دارم. می‌خواستم بگویم ما نمی‌توانیم به این بگوییم تقابل ذاتی؛ تقابل ذاتی آنجایی است که بگوییم بانکداری اجتماعی هدف برایش اجتماع است؛ سود باشد یا نباشد، اما با شناختی که ما از بانکداری اجتماعی داریم؛ پروژه هر چقدر هم اجتماعی باشد، اگر سودآور نباشد، وارد آن نمی‌شود.
 
امیرشکاری: خب چون بنگاه اقتصادی است. 

بانک اجتماعی به عنوان بنگاه اقتصادی سود برایش اهمیت دارد. بانکداری اجتماعی از میان اهداف و پروژه‌هایی که اجتماعی هستند، سودآورترین را ردیف می‌کند. اما بانکداری اسلامی می‌گوید برای ما مهم است که این پروژه در راستای منافع جامعه باشد. اسلام می‌گوید منافع جامعه مقدم است و اگر منافع فرد در تضاد با منافع جامعه قرار داشت، اصلا اجازه اجرای آن را نمی‌دهد اما اگر منافع فردی با منافع اجتماعی همسو بود، بانکداری اسلامی می‌گوید هم معاملات فردی خوب است و هم معاملات و پروژه‌های اجتماعی. اما در مقام اولویت‌گذاری قطعا پروژه‌ای را که اجتماعی است، ترجیح می‌دهد.

آقای ندری موضوع شفافیت و موضوع تقارنی که حاج‌آقا فرمودند، از جمله ویژگی‌ها و چالش‌های بانکداری‌ اجتماعی است که این چالش‌ها را با استفاده از شبکه‌های اجتماعی می‌توانیم برطرف کنیم، به غیر از این چالش‌ها چه چالش‌های دیگری را می‌توان توسط ابزار شبکه‌های اجتماعی برطرف کرد و شبکه‌های اجتماعی چه مزیت‌هایی برای بانکداری اسلامی دارند؟
تامین مالی از طریق شبکه‌های اجتماعی مزیت‌ها و معایبی دارند. البته من از همین ابتدا وام‌دهی نفر به نفر را که ابتدا آقای امیرشکاری به آن اشاره کردند از بانکداری متداول جدا می‌کنم. بانکداری متدوال هم می‌تواند از شبکه‌های اجتماعی استفاده کند. من وقتی نگران این هستم که از طریق بانکداری متداول منابعم به چه شکلی مورد استفاده قرار می‌گیرد، در ارتباط نفر به نفر این نگرانی کمتر می‌شود. 

من می‌دانم شما می‌خواهید کالای مشخصی را بخرید، در شبکه اجتماعی هم نیازتان را اعلام کرده‌اید، مثلا می‌گویید می‌خواهم اتومبیلی خریداری کنم به این مقدار پول احتیاج دارم. در ارتباط نفر به نفر اطمینان از اینکه در این معامله همه جنبه‌های شرعی‌اش لحاظ شده بیشتر است تا زمانی که من این را در اختیار بانک می‌گذارم، حدسم این است که مومنان از این ارتباط نفر به نفر در شبکه‌های اجتماعی استقبال می‌کنند، به خصوص که این گروه‌ها که در شبکه‌های اجتماعی شرکت می‌کنند گروه‌های همگنی هستند، یعنی مومنان دور هم جمع می‌شوند و شبکه اجتماعی درست می‌کنند.
 
لذا حدسم این است که اگر وام‌دهی نفر به نفر از طریق شبکه‌های اجتماعی شروع و به جامعه معرفی شود این احتمال وجود دارد که برخی از کسانی که شائبه ربوی بودن را در نظام بانکی دارند، برای اینکه اطمینان خاطر پیدا کنند عضو شبکه‌های اجتماعی شوند و از طریق ارتباط نفر به نفر منابع را در اختیار قرار دهند؛ البته یک اشکالاتی هم دارد. 

اشکالاتش را هم شما بیان می‌کنید؟
اشکالاتش از منظر بانکداری اسلامی نیست، ببینید من وقتی پولم را به بانک می‌دهم به عنوان یک سپرده‌گذار اگر نیاز به منابع پیدا کنم فردا می‌توانم از بانک پولم را پس بگیرم یا بخشی از آن را استفاده کنم و مشکلی هم پیش نمی‌آید، اما وقتی در ارتباط نفر به نفر منابعم را در اختیار شما قرار دهم اگر فردا بخواهم از این منابع استفاده کنم با مشکل مواجه می‌شوم. 

اگر ۱۰ درصد از دریافت‌کنندگان تسهیلات در یک نظام بانکی- آنهایی که با بانک به عنوان واسطه سروکار دارند- دچار دیفالت (عدم انجام تعهدات) شوند، هیچ مشکلی برای سپرده‌گذار پیش نمی‌آید اما در این ارتباط نفر به نفر، من که تسهیلاتی در اختیار شما قرار می‌دهم اگر به هر دلیلی شما از کارتان اخراج شوی و نتوانی قسط‌ها را پرداخت کنی، من متضرر شده‌ام، در حالی که اگر منابعم را از طریق بانک در اختیار فرد می‌گذاشتم این ضرر به وجود نمی‌آمد. سودهایی که به دست می‌آید آن ۱۰ درصد دیفالت را هم از بین می‌برد.

تا الان به یکی از شیوه‌های بانکداری مبتنی بر شبکه‌های اجتماعی به نام وام‌دهی نفر به نفر اشاره شد. من می‌خواهم شما در مورد شیوه‌های دیگر بانکداری مبتنی بر شبکه‌های اجتماعی نیز صحبت کنیم، ضمن اینکه آیا در بستر شبکه‌های اجتماعی یک بانک به عنوان یک گزاره نمی‌تواند حضور داشته باشد تا این ریسکی را که آقای ندری بیان می‌کند کاهش دهد یا برطرف کند چون اگر غیر از این باشد مفهوم بانکداری دیگر از بین می‌رود!
ما در بستر شبکه‌های اجتماعی وام‌های نفر به نفر را داریم والبته تحت مدیریت بانک انجام می‌شود. بستر شبکه‌های اجتماعی فقط این نیست که من و شما چون با هم دوست هستیم من به شما قرض بدهم. خب این می‌توانست جای دیگری هم اتفاق بیفتد.

این موضوع الان در گروه های خانوادگی و دوستی اتفاق می‌افتد.
بله؛ اینجا تعامل سه‌جانبه‌ای هست که بانک هم مدیریت این را بر عهده می‌گیرد، یعنی اگر لوگوی بانک نباشد من و شما همدیگر را نمی‌شناسیم. اگر بخواهم به زبان شبکه‌های اجتماعی بگویم این است که در صفحه بانک این اتفاق می‌افتد. یا در آن قسمتی که تحت مدیریت بانک است این دو نفر همدیگر را پیدا می‌کنند و تابلوی عرضه و تقاضا به وجود می‌آید. 

اما در مورد خدمات دیگری که بر بستر شبکه‌های اجتماعی بوجود آمده اشاره کنم؛ نوع دیگری که می‌تواند به شبکه‌های اجتماعی کمک کند، بحث crowd founding است که افرادی برای موضوع خاصی پول جمع می‌کنند. حالا از مثال بزرگ گرفته تا مثال کوچک. مثال کوچک مانند اینکه جهیزیه یک نفر را می‌خواهند خریداری کنند، هر کسی مشارکتی می‌کند، در بستر شبکه اجتماعی می‌توان موضوع را به عنوان هدف گذاشت و بانک نیز کنترلی انجام می‌دهد تا اینکه این پول‌ها جمع شود و به مقصد برسد.

چنانکه اکنون به شکل سنتی این اتفاق می‌افتد.
بله به شکل سنتی مردم این کار را انجام می‌دهند. اما یک جاهایی لازم دارند که از بازار وسیع‌تری که در اختیار بانک است، استفاده کنند. و مثال بزرگ‌تر هم پروژهای بزرگ‌تر؛ مثل همان کاری است که با اوراق مشارکت به عنوان ابزار سیاست پولی انجام می‌دهیم. 

ابزار سیاست پولی ما برای جمع کردن نقدینگی در سطح جامعه انتشار اوراق مشارکت است. یکی از بسترهای بسیار مناسب آن می‌تواند شبکه‌های اجتماعی باشد. بحث بعدی که شما مطرح کردید این است که بانک این وسط چه نقشی دارد؟

بانک‌هایی که در دنیا این کار را شروع کرده‌اند موجب تغییر در کسب و کار بانک شده‌اند. تغییر دیگری که در کسب و کار بانکی ایجاد شده، استفاده از خدمات غیرمشاع است. یعنی همیشه بانک‌ها از سودی که از خدمات مشاع خود ارائه می‌کردند سود می‌بردند؛ اما الان بانکداری کارمزدمحور مطرح شده است، یعنی بانک‌ها از خدمات غیرمشاع درآمد کسب کنند که مثال‌اش همین بانکداری الکترونیکی است. 

شما یک کارمزدی را بابت هر تراکنشی که انجام می‌دهید پرداخت می‌کنید. این کارمزد در قدیم در کسب و کار بانک مطرح نبود فقط در اعتبارات اسنادی و سطح کلان بود؛ اما اینکه در هر تراکنش کوچکی یک سودی را از مشتری بگیری یا کارمزدی را برای خدماتی که به مشتری می‌دهید، تعریف کنید، جدید است. شبکه‌های اجتماعی ابزاری هستند که بانک‌ها می‌توانند از طریق آنها این درآمدهای کارمزدی را افزایش دهند.

در واقع همین درآمدهای کارمزدی می‌تواند همین ریسکی را که دکتر ندری می‌گوید پوشش دهد.
من یک جمله این وسط بگویم. اساس بانکداری بدون ربایی که در ایران تعریف شده بر مبنای کارمزد است چون بانک در ایران وکیل است، آن شکلی که شما گفتید در بانکداری متداول هست. در بانکداری که برای ایران تعریف شده، بانک تنها درآمدی که می‌تواند داشته باشد کارمزد است، حتی در تامین مالی. حال اینکه در عمل چگونه رفتار می‌شود موضوعی دیگر است.
پس شاید یکی دیگر از مزیت‌هایش این باشد که این درآمدها را پررنگ می‌کند.

احسنت. از این جهت به اجرای صحیح بانکداری اسلامی کمک می‌کند.
آقای ندری مهم‌ترین انتقادی که به شبکه‌های اجتماعی کردید این بود که گفتید ریسک قرض‌دهنده و قرض‌گیرنده را بالا می‌برد؛ آیا همین کارمزد باعث نمی‌شود بانک به عنوان عامل سوم وجود داشته باشد و فرد با فرد بتواند این کار را انجام دهد؟ اما بانک این وام فردی را تضمین می‌کند.
بله اما ببینید به هر حال ابعاد پیچیده می‌شود. آنجا مثلا بانک به عنوان بیمه‌گر هم مطرح می‌شود که برای آن باید میزان ریسک تعیین کنید و این امر کمی از کارمزد واسطه‌گری فراتر می‌رود. چون بانک باید ریسک را اندازه‌گیری کند و بعد متناسب با ریسکی که می‌کند قیمتش را مطالبه کند. نکته‌ای که وجود دارد این است که اگر این هم اتفاق بیفتد، درآمدهایی که بانک به دست می‌آورد یکی کارمزد است دیگری اندازه‌گیری ریسک، بهره در آن نیست. الان شبکه‌های اجتماعی می‌تواند کمک کند تا آن بانکداری اسلامی تعریف‌شده روی کاغذ به عینیت نزدیک شود. 

من می‌خواهم یک پرانتز باز کنم، چون اینجا بحث مدیریت ریسک و ریسک اعتباری مطرح می‌شود می‌خواستم بگویم یکی از ابزارهایی که شبکه‌های اجتماعی در اختیار ما قرار می‌دهند رتبه‌بندی افراد است. کسی که پنج بار وامش را به موقع پس داده توسط وام‌دهندگان و توسط افرادی که در آن شبکه هستند لایک می‌خورد. رتبه‌اش بالا می‌رود و اعتبارسنجی‌اش از سوابق خودش نشات می‌گیرد و بانک می‌فهمد با چه کسی طرف است. از سویی کسانی که این اعتبار را کسب نمی‌کنند به تدریج رتبه‌شان کاهش می‌یابد. 

یعنی آن عدم تقارن اطلاعاتی که حاج‌آقا به آن اشاره کرده‌اند، از بین می‌رود. من که آدم بدحسابی هستم و این بدحسابی را وقتی منابعی می‌خواهم، فاش نمی‌کنم؛ در شبکه‌های اجتماعی کاملا مشخص است. 

ما اعتبارسنجی‌مان در بانک‌ها بر اساس تراکنشی است که اتفاق افتاده است. اگر فردی تقلبی انجام می‌دهد در جامعه ممکن است به اینکه این فرد خوش‌حساب نیست شناخته شود اما در تراکنش آن بانک شاید اصلا هیچ سابقه‌ای نسبت به آن نداشته باشید؛ کمکی که شبکه‌های اجتماعی می‌کند این است که نگاه نمی‌کند ببیند وام را پس داده یا نه، می‌تواند از دیگران هم برای رتبه‌بندی کردن سوال کند. شبکه اجتماعی کمک می‌کند که به داده‌ها یا اطلاعات غیرتراکنشی نیز برای رتبه‌بندی فرد دست پیدا کند.

الان یکسری از بانک‌ها به دلیل مشکلاتی که شبکه‌های اجتماعی دارند به دنبال ایجاد شبکه‌های اجتماعی درون‌بانکی هستند. این برنامه بانک‌ها با موضوعی که آقای غلامرضایی بیان کردند در تضاد قرار نمی‌گیرد؟ باز هم به فعالیت درون‌بانکی منجر می‌شود و مشتریان خاص خود را خواهند داشت.
در خصوص اعتبارسنجی اطلاعات، نیروی اجتماعی وارد می‌شود. این نیروی اجتماعی، اطلاعاتی را به بانک منتقل می‌کند که در سوابق عملکرد فرد در بانک نیست. 

من برمی‌گردم به موضوع قبلی، اگر ما فلسفه وجودی بانک را در نظر بگیریم معاملات نفر به نفر بدون حضور عنصر سوم بانک به بحث تسهیلات نمی‌رسد. به این علت که هیچ وقت تطابق صددرصدی بین کسی که وجوه مازاد دارد و آنکه متقاضی است به وجود نمی‌آید. از طرفی سپرده‌گذار دوست دارد هر وقت مراجعه کرد پولش را برداشت کند، در حالی که گیرنده تسهیلات سرمایه‌گذاری کرده و مدت‌ها پول را برنمی‌گرداند. بحث ریسک نکول را مطرح کردند؛ درست است، هنر بانکدار این است که با مشاع کردن، این ریسک را تخفیف دهد در حالی که اگر در وام‌دهی نفر به نفر باشد نه‌تنها سود که اصل سرمایه هم به خطر می‌افتد. 

ما باید عنصر بانک را در این میان قرار دهیم، البته آن مدل شاید برای بانکداری خرد و بسیار جزیی مناسب باشد اما برای بانکداری‌های بزرگ مناسب نیست. به عبارت دیگر شبکه‌های اجتماعی را در خدمت شبکه بانکی قرار دهیم. عنصر بانک را به ناچار باید وارد کنیم، خب برای معاملات خیلی جزیی و خرد شاید خوب هم باشد، حتی بار بانک‌ها را سبک می‌کند و شاید از معاملات دست و پاگیر دور بشوند. حتما جای معاملات نفر به نفر در شبکه‌های اجتماعی نیست و این شبکه‌ها نمی‌توانند جایگزین بانک باشند. باید حتما عنصر بانک را به کار گیریم یا به عبارت دقیق‌تر شبکه‌های اجتماعی را در خدمت شبکه بانکی بگیریم.

مهم‌ترین بحثی که الان مطرح می‌شود جمع‌آوری اطلاعات و دیتا گدرینگ و همسان کردن اطلاعات است. نقش بانک مرکزی در این میان چیست؟
به نظر من نقش بانک مرکزی این است که مقررات‌زدایی کند. در بانک مرکزی اگر یک نفر یک چک برگشتی داشته باشد در لیست سیاه می‌رود. اصلا ارزیابی نمی‌شود که این چک برگشتی به خاطر این بود که این فرد آدم سالمی بوده و سعی کرده به همه تعهدات عمل کند ولی از بد روزگار گرفتار شده یا کلاهبردار بوده است؛ در مقررات بانک مرکزی چک برگشتی یعنی شما وارد لیست سیاه شده‌اید.

چون اطلاعات پیش‌زمینه‌ای وجود ندارد اما در بانکداری مبتنی بر شبکه اجتماعی دیگر اطلاعات پیش‌زمینه‌ای کم‌کم به وجود می‌آیند.
بله در شبکه‌های اجتماعی این مشکل حل می‌شود. بازار را نگاه کنید، اگر یکی از کسبه ورشکسته می‌شد خود بازاری‌ها کمکش می‌کردند تا خودش را پیدا می‌کرد و دوباره کسب و کار موفق راه می‌انداخت. چون شبکه خود بازار فعال بود. البته آن زمان تکنولوژی نبود، حالا این تکنولوژی شبکه اجتماعی‌ای را که داخل بازار بوده فراگیر می‌کند. 

یک ویژگی‌های خوبی در جامعه ما به صورت سنتی وجود داشته که به دلیل نبود تکنولوژی امکان همه‌گیر شدنش فراهم نبوده است، اما الان این شبکه‌ها این حسن را دارند که هر کس دیفالت می‌کند وی را آن‌لایک نمی‌کنند. حتی ممکن است لایک کنند بگویند این آدم خوبی بوده اما بازار است و ممکن است اتفاقی بیفتد، پس بیایید کمکش کنیم. حال اگر بانک مرکزی بخواهد همان مقررات قبلی را ارائه کند که هر کس که دیفالت کرد به لیست سیاه برود؛ یعنی اینکه شما جلوی کار شبکه‌های اجتماعی را گرفته‌اید. باید رگولاتور و بانک مرکزی ابتدا فقط ناظر باشد و ببیند با چه مشکلاتی مواجه هستند بعد به نحو مقتضی برنامه‌ریزی کند. 

در دنیا این نهادها از سال ۲۰۰۵ فعالیت‌شان را شروع کردند. در آنجا اول بانک مرکزی فدرال خواست رگولاتور آنها شود، دید که اصلا با مقررات آن نمی‌خواند فرستادشان به بازار بورس. در انتها یک رگولاتور جدید ایجاد کردند که حافظ منافع مصرف‌کنندگان بازارهای مالی است، این نهادها را زیر نظر آن فرستادند. چون پذیرفتند این شبکه‌ها و کسانی که این کار را می‌کنند یک خدمات مالی ارائه می‌کنند پس باید از مصرف‌کننده حمایت کنیم. اگر بخواهیم قوانین و مقررات را با نگاه سنتی بگذاریم نمی توانیم از توانمندی‌های شبکه‌های اجتماعی استفاده ‌کنیم. 

حاج آقا موسویان با توجه به اینکه شما در شورای عالی فقهی حضور دارید، تاکنون این بحث‌ها در آنجا مطرح شده است؟
نه هنوز شروع نشده است. بهترین نقطه شروع همین‌ در پژوهشکده است. بحث جدیدی است، باید در پژوهشکده کار کنند، یک مدل اجرایی و عملیاتی مشخصی تعریف شود و در نهایت آن مدل در بانک مرکزی بیاید. 

من نظر دیگری دارم؛ به نظر من اول یک چیزی باید ایجاد شود و بعد شما رگولیتش بکنید. این تفکر را در بانک مرکزی در بعضی موارد دیده‌ام که می‌گوید اول قوانین را بگذارید و بعد فعالیت شروع شود. بانکداری الکترونیکی هم اگر می‌خواست این اتفاق برایش بیفتد جلو نمی‌رفت. اول باید بگذاری آب بیاید و بعد شیر را کم و زیاد کنی، به نظر من این بینش بانک مرکزی باید تغییر کند. شما باید اجازه دهید ایده‌های جدید مطرح شود و رشد کند، بانک مرکزی اول باید مانیتور کند و ببیند چه اتفاقی دارد می‌افتد و بعد شیر فلکه را نگه دارد.

ما تعدادی شبکه‌های اجتماعی مشهور داریم. برای اینکه بتوانیم وارد بانکداری اجتماعی شویم، نیاز هست که بانک‌ها خودشان متولی شبکه اختصاصی خودشان شوند یا از همین بستر استفاده کنند؟ شیوه به لحاظ زیرساختی و فنی باید چگونه باشد؟
بانک‌ها با توجه به امکاناتی که در اختیار دارند هم می‌توانند برای خود شبکه اجتماعی ایجاد کنند و هم می‌توانند با یکدیگر مشارکت کنند و یک شبکه اجتماعی گروهی ایجاد کنند اما باید توجه کرد شبکه اجتماعی ارزشش را از کاربر و استفاده‌ای که می‌شود می‌گیرد. اگر شما یک شبکه اجتماعی داشته باشید و خیلی هم خوب باشد اما کاربران داخلش نروند، ارزشی ندارد. پس ارزش اصلی شبکه اجتماعی به آن اجتماع و افرادش است و هر چقدر این کاربرد عمق بیشتری پیدا کند ارزش شبکه بیشتر می‌شود. 

وقتی من یک تراکنش در این شبکه انجام می‌دهم، می‌روم تراکنش بعدی را انجام بدهم، برای خود من ارزشش بیشتر می‌شود چراکه تاریخچه‌ای از تراکنش‌ها در اختیار دارم. اینکه کدام بهتر است اتفاق بیفتد بستگی به انطباق نیازها دارد و بستگی به سیاستگذاری بانک‌ها دارد. بانک‌ها بیشتر دوست دارند کنترل کنند و چندان انگیزه‌ای برای اینکه با دیگران کار کنند ندارند. اما کارهایی که در نظام بانکی انجام می‌شود مثل پروژه نماد خیلی به برقراری لینک بین شبکه‌های اجتماعی موجود و بانک‌ها کمک خواهد کرد. 

اما قطعا وقتی می‌بینید فیس‌بوک یک شبکه اجتماعی با قابلیت خاص خودش و توییتر هم یک شبکه اجتماعی با قابلیت خاص خودش است و کاربردهای متفاوتی دارد؛ شبکه اجتماعی مالی نیز طبیعتا نسبت به شبکه اجتماعی‌ای که افراد می‌خواهند با هم گفت‌وگو کنند و آرا و عقایدشان را در مورد موضوعات مختلف بیان کنند، متفاوت خواهد بود. 

یک شبکه اجتماعی در مورد بازار مالی است؛ قطعا رسیدن به این شبکه هر دوی این راه‌ها را می‌تواند داشته باشد؛ اما باید حواس‌مان باشد که قرار نیست این را قاطی شبکه‌های اجتماعی کنیم، شاید باید از مزیت شبکه اجتماعی استفاده کنیم اما نه به این صورت که همه کارش را در این شبکه انجام دهد.

پس الگوی شبکه‌های اجتماعی بانکی به چه صورتی باید باشد؟
شبکه‌های اجتماعی همان‌طور که دکتر ندری هم گفتند بحث کلنی‌سازی را هم در خودشان دارند. برای منظور خاص یا افراد خاص می‌تواند شبکه‌های خاص شکل گیرد، الان منظور خاص ما تراکنش‌های مالی است. مثال بارز وجود شبکه‌های اجتماعی برای عکس یا لایف‌استایل است؛ فلیکر یا اینستاگرام مخصوص عکس و فیس‌بوک مخصوص لایف‌استایل است.
 
اما نکته مهمی در این میان وجود دارد و آن امکان اتصال این شبکه‌ها به یکدیگر است. شما عکسی را که در اینستاگرام می‌گذارید می‌توانید در فیس‌بوک نیز به اشتراک بگذارید یا به اصطلاح شیر کنید. باید شبکه اجتماعی بانکی نیز به گونه‌ای باشد که اگر وامی را دریافت کردید بتوانید در شبکه اجتماعی لایف‌استایل هم به اشتراک بگذارید چراکه در غیر این صورت مزیت‌های اصلی‌اش را از دست می‌دهد، زیرا زندگی شخصی افراد است که امکان شناسایی یا اعتبارسنجی آنها را مشخص و نوع زندگی آنها را بیان می‌کند. اگر هر بانکی برای خودش شبکه اجتماعی ایجاد کند و امکان به‌اشتراک‌گذاری نباشد، شبیه باشگاه مشتریان خواهد شد.

در پایان اگر جمع‌بندی یا نکته فراموش شده‌ای هست بیان بفرمایید!
شبکه‌های اجتماعی و استفاده از آن با بانکداری اسلامی و اهداف آن تعارضی ندارد بلکه می‌تواند به آن کمک کند. این را هم بگویم؛ ما در بانکداری اسلامی یک کف داریم که به آن بانکداری بدون ربا می‌گوییم و شبکه‌های اجتماعی می‌توانند کمک کنند تا از آن کف بالاتر رویم و در جهت اهداف عالیه بانکداری اسلامی حرکت کنیم. لذا اگر مانعی برایش ایجاد نکنیم و بتواند گسترش پیدا کند می‌تواند مبارک باشد. 

همان‌طور که دکتر ندری گفتند من هم معتقدم این شبکه‌های اجتماعی اگر صحیح هدایت و نهادینه شوند، می‌توان در راستای اهداف بانکداری اسلامی از آنها بهره برد. شبکه‌های اجتماعی با یک جریان سیاسی وارد کشور شد و با همان، اتیکت خورد. اگر ما بتوانیم تمام قابلیت‌های شبکه‌های اجتماعی را نشان دهیم مشکلات این شبکه‌ها برطرف می‌شود. من اینجا شما را ارجاع می‌دهم به گفت‌وگویی با امام خمینی(ره) وقتی از ایشان سوال شد که نظر شما در مورد رادیو و تلویزیون چیست؟ گفتند رادیو و تلویزیون می‌تواند دانشگاه باشد. روی این حساب مسوولیت مهمی که رسانه‌های جمعی دارند معرفی صحیح شبکه‌های اجتماعی است. 

من یک داستانی بگویم. داستان خلقت را نگاه کنید؛ خدا اول هدایت را نیافرید و بعد خلقت را، خدا اول آدم را آفرید بعد اولین چیزی که نشان داد داستان سیب بود، بعد داستان دومی که نشان داد داستان قابیل بود، که هابیل را از بین برد. در اصل خداوند نیز اول زشتی‌ها را نشان داد. اما خلقت را متوقف نکرد. بعد به تدریج هدایت را آغاز کرد. فقط تعدادی پیامبر اولوالعزم انتخاب کرد؛ هر روز نیامد قانونگذاری کند. واقعیت همین است؛ بگذارید یک چیزی خلق شود، شما باید روی زشتی‌ها زوم کنید تا مردم با این زشتی‌ها آشنا شوند بعد قانونگذاری کنید نه اینکه هر روز یک قانون از خودتان بگذارید. 

پیرو صحبت‌های دکتر ندری یک خاصیت شبکه‌های اجتماعی، غیر از گستره اطلاعاتی که در اختیار نظام بانکی می‌گذارد، این قابلیت را دارد که در این بستر باز آدم‌ها را درگیر کند، خلاقیت داشته باشند و کارآفرینی کنند، اگر ما این خاصیت شبکه اجتماعی را که فرد می‌تواند مبتنی بر تکنولوژی و شبکه‌های اجتماعی، خودش ابزار مالی جدید خلق کند و خودش این کار را ادامه دهد، از بین ببریم عملا با شبکه اجتماعی حرکت نکرده‌ایم؛ شبکه اجتماعی یک ابزار جدید است و خودش تحول ایجاد نمی‌کند بلکه ما باید به خوبی از آن استفاده کنیم. اگر فقط به عنوان یک کانال ارتباطی از آن استفاده کنیم، نتوانسته‌ایم به اهداف اولیه‌ای که برای آن در نظر گرفته‌ایم، دست یابیم. من در انتها تاکید خود در ابتدای جلسه را دوباره تکرار می‌کنم؛ این تکنولوژی‌هایی که شبکه‌های اجتماعی را با خود آورده‌اند، تکنولوژی بازار است نه تکنولوژی بنگاه. باید با نگاه بازار بانکی به شبکه اجتماعی نگاه کنیم نه به عنوان ابزار. 

نکاتی که من فکر می‌کنم در این جمع به درستی مطرح شد، بحث حضور افراد مختلف به ویژه دو قشر خاص در این شبکه‌هاست؛ یکی مدیران و دیگری مومنان. حضور این دو قشر در این شبکه بسیار مهم است. مدیران متوجه دیدگاه‌های دیگران می‌شوند و افرادی که فکر می‌کنند با شفافیت بخشیدن به فرآیند چرخش‌ پول‌شان به آن خیال راحتی که در مورد ربوی نبودن فعالیت‌هایشان داشتند، برسند.
 
این افراد اتفاقا کسانی هستند که کمتر در این شبکه‌ها حضور داشته‌اند. شبکه‌های اجتماعی با قشر جوان و با مفهوم سرگرمی وارد شدند. اگر اقشار مسوول یا مومنی برای استفاده خاص وارد این شبکه‌ها شوند و فعالیت آنها در نهایت منجر به شکل‌گیری فعالیت‌های تجاری جدید شود، مطمئنا فرهنگ‌سازی شبکه‌های اجتماعی بهتر پیش می‌رود
کد مطلب : 6938
https://aftana.ir/vdch.xn-t23nw6ftd2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی